مروری بر ماجرای مترو در ایران و جهان/ تفاوت ایستگاه‌های مترو در چیست؟

در ایران، تعداد شهرهایی که شبکه مترو دارند، اکنون به چندتایی رسیده و اگر بودجه برسد، قرار است همه شهرهایی که دست‌کم یک میلیون نفر جمعیت دارند، صاحب مترو شوند. اما آیا شبکه مترو را فقط با تعداد ایستگاه‌ها، تعداد قطارها و طول تونل‌ها می‌توان تعریف کرد، یا اینکه مترو چیزی بیش از این‌ها است؟

به گزارش تجارت‌نیوز، تجربه جهانی نشان می‌دهد که مترو واقعا چیزی بیش از این‌هاست. همین حالا در اوکراین، ایستگاه‌های مترو به پناهگاه‌های زیرزمینی در مقابل بمب‌ها و موشک‌های روسیه بدل شده‌اند و در تهران، این یا آن ایستگاه مترو گاهی به فضایی برای فعالیت کسب‌و‌کارهای کوچک هم بدل می‌شوند.

«اجناس مترویی»

دست‌فروشی در مترو هم ماجرای خودش را دارد و اگر سری به کوچه ‌پس ‌کوچه‌های بازار تهران زده باشید، می‌دانید که برخی تولیدکننده‌ها هستند که «اجناس مترویی» تولید می‌کنند: از زیره کفش گرفته تا «هولدر موبایل» و برخی اسباب بازی‌های ارزان‌قیمت.

مترو حالا مجموعه‌ای از خُرده‌فرهنگ‌ها را هم با خود به همراه آورده است: اینکه تا رسیدن به مسیر چند صفحه‌ای کتاب بخوانی؛ وقتی نگاهت به صفحه گوشی دیگری می‌افتد کنجکاوی را کنار بگذاری و یا اینکه حریم افراد را به رسمیت بشناسی.

اما داستان ورود مترو به منظومه زندگی ایرانی‌ها می‌تواند ابعاد دیگری هم داشته باشد: از زیباسازی ایستگاه‌های مترو گرفته تا اجرای طرح‌های فرهنگی در این ایستگاه‌ها. در این متن، نگاهی می‌اندازیم به تجربه فرهنگ در شهرهای زیرزمینیِ جهان.

مهمان تازه‌وارد برای اهالی شهرهای ایران

لندن، پایتخت انگلستان، اکنون بیش از ۱۵۰ سال است که مترو دارد. عمر شبکه مترو در برخی شهرهای اروپایی هم کمابیش به یک قرن می‌رسد. خیلی از شهرهای آمریکا هم اساسا مترو ندارند، چرا که وسعت زیاد، پراکندگی جمعیت و چگالی پایین آن در شهرهای آمریکا، استفاده از آن را از صرفه می‌اندازد.

در ایران اما مترو کمی بیش از ۲ دهه است که به تجربه زندگی روزمره بدل شده و آن هم صرفا برای اهالی تهران، کرج و این اواخر شهرهایی مانند مشهد، تبریز و شیراز. با این همه، شبکه‌های مترو در شهرهای مختلف در ایران شباهت زیادی با هم دارند و انگار از روی دستِ هم «کپی شده‌اند»: صندلی‌های پلاستیکیِ یک‌شکل، تزئینات یک‌شکل و حتی شرایط کارکردی یکسان.

خُرده هوشی، سرِ سوزن ذوقی…

در این میان، به نظر می‌رسد فکر چندانی به حال «ذوق زیبایی‌شناختی» در شبکه‌های مترو در ایران نشده است و عناصر ایرانی در این شهرهای زیرزمینی (البته همچون شهرهایِ روزمینی!) بی‌اندازه اندک‌اند.

در خیلی از شهرهای جهان این‌طور نیست. متروی «استکهلم»، پایتخت «سوئد»، نخستین مترویی در جهان بود که از سال ۱۹۵۶ میلادی، دکوراسیون ایستگاه‌ها را در دستور کار قرار داد. سنجش زیبایی، بیشتر امری سلیقه‌ای است و نه امری عینی، اما از آن زمان تاکنون، ایستگاه‌های متروی «استکهلم»، عمدتا به عنوان زیباترین ایستگاه‌های مترو در جهان شناخته می‌شوند.

رقیب شانه‌به‌شانه «استکلهم» در زیباسازی ایستگاه‌های مترو هم متروی «مسکو»، پایتخت «روسیه» است که قدمتی تقریبا ۹۰ ساله دارد. متروی این شهر در سال ۱۹۳۵ افتتاح شد و اکنون ۱۵ خط و بیش از ۲۰۰ ایستگاه دارد.

معروف است که کتابچه‌های راهنمای گردشگری، توصیه می‌کنند دست‌کم یک روز را برای بازدید از ایستگاه‌های مختلف متروی «مسکو» اختصاص دهید، چرا که هر یک از ایستگاه‌های مترو در این شهر، دکوراسیون داخلی متفاوتی دارند. عکاسی از فضای ایستگاه‌های متروی «مسکو» مجاز است و حتی مکان‌هایی تعبیه شده که به بازدیدکننده نشان می‌دهند چگونه می‌تواند بهترین زاویه برای عکاسی از فضای ایستگاه را پیدا کند.

متروی «لیسبون»، پایتخت «پرتغال»، دیگر مترویی است که کتابچه‌های راهنمای گردشگری، از جمله در وبسایت معروف «Lonely planet»، بازدید از آن را توصیه می‌کنند. در زیباسازی برخی از ایستگاه‌های متروی این شهر، از سنت کاشی‌کاری قرن شانزدهم این کشور استفاده شده و نخستین مورد زیباسازی این شبکه مترو هم به سال ۱۹۵۹ بر می‌گردد.

نمونه وطنی: ایستگاه «وکیل‌الرعایا» در شیراز

زیباسازی ایستگاه‌های مترو و هویت‌دادن به آنها اما خیلی دیر به ایران رسیده است. بررسی سفرنامه‌های آنلاینِ گردشگران خارجی در ایران نشان می‌دهد که شبکه مترو (دست‌کم در تهران) ظاهرا از نظر خارجی‌ها شبکه‌ای مدرن و جاافتاده است، اما کمتر کسی می‌گوید که شبکه متروی تهران زیبا هم هست.

از قضا، زیباسازی ایستگاه‌های مترو با استفاده از مضامین هنر ایرانی، نه در پایتخت که در متروی شیراز کلید خورده است. تصاویری که یکی دو سال پیش از افتتاح ایستگاه مترو «وکیل‌الرعایا» در نزدیکی بازار وکیل در شیراز در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شد، نشان می‌داد که ظاهرا برای یک بار هم که شده، عموم مخاطبان از عملکرد و رویکرد هنری مدیریت شهری راضی بوده‌اند.

ایستگاه متروی «وکیل‌الرعایا»، آخرین ایستگاه از خط ‌یک مترو شیراز است و آن‌طور که در زمان افتتاح آن در سال ۱۳۹۹ اعلام شده بود، هزینه ساخت این ایستگاه حدود ۱۵۰ میلیارد تومان بوده و معماری داخلی آن نیز الهام گرفته از معماری دوره زندیه بوده است.

حسن مرادی، مدیرعامل قطار شهری شیراز، شهریورماه آن سال در مراسم بازگشایی ایستگاه مترو «وکیل‌الرعایا» در این شهر گفت: «ایستگاه وکیل‌الرعایا بیستمین ایستگاه مترو شهر شیراز است که ۱۵هزار متر مربع مساحت دارد و سرآغازی برای ساخت ایستگاه‌های باکیفیت در سطح کشور خواهد بود.»

ظاهرا باید خوش‌بین باشیم و به شیرازی‌ها و ذوق زیبایی‌شناختی‌شان امیدوار!

بویِ آدم و فلز

اما لذت‌بخش‌تر کردن تجربه حضور در ایستگاه‌های زیرزمینی مترو، صرفا به زیباسازی بصری خلاصه نمی‌شود. یکی از شکایت‌های نامعمول مسافران مترو در بسیاری از کشورهای جهان، بوی نامطبوعی است که به نظر می‌رسد در بسیاری از شبکه‌های مترو به مشام می‌رسد.

گزارش‌های گوناگون و مشابهی در این رابطه و در مورد شبکه‌های مترو در شهرهای مختلف جهان وجود دارد. این بو، ظاهرا به دلیل عدم تهویه کامل در ایستگاه‌های مترو، تردد صدها هزار مسافر در روز و ایجاد گرد و غبار و نیز سایش فلز به هنگام تردد قطارها بر روی ریل ایجاد می‌شود.

با این همه، دست‌کم برخی از شهرهای جهان، حتی برای این بخش از تجربه حضور در زیر زمین هم فکری کرده‌اند. متروی «لندن» به عنوان قدیمی‌تری شبکه متروی جهان، چندی قبل طرحی را بررسی کرد که بر اساس آن، هوای در جریان در ایستگاه‌های متروی این شهر، با نوعی ماده خوشبوکننده، تهویه شوند.

به این ترتیب، به نظر می‌رسد رقابت میان شبکه‌های مترو در شهرهای مختلف جهان، به خصوص شهرهای توریستی، اینک نه در تعداد قطار یا سرفاصله ورود قطار به ایستگاه‌ها، که به زیبایی و رایحه ایستگاه‌ها هم کشیده شده است.

یادداشت: محمد مهدی حاتمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.