فرهنگ و هنر، عرصه پیوست باشد نه گسست

WebBanner4

خبرپارسی – سمیرا متین نژاد در ایرنا نوشت:

 نامگذاری امسال به نام سال رونق تولید، فرصتی را برای تدارک و تعریف ماموریت‌های همه ارکان نظام در این زمینه فراهم ساخته است.

درک عمیق فحوای این پیام گویای آن است که دایره انتظارات از چنین نامگذاری محدود به عرصه اقتصادی نیست و همه عرصه‌های جامعه که به گونه‌ای زمینه ساز تولید و رونق چرخ اقتصاد و معیشت مردم هستند، می‌توانند مخاطب اصلی این نامگذاری باشند.

حوزه فرهنگ و هنر یکی از این حوزه‌ها است که می‌تواند با شکوفایی ذوق و قریحه هنرمندان، جایگاهی برای رونق اقتصادی باشد.

اگر امروز پای صحبت هنرمندان بنشینیم از بوروکراسی در صدور مجوزها و ممیزی‌ها به عنوان مانعی فراروی تحقق شعار سال در حوزه فرهنگ و هنر یاد می‌کنند.

به گفته شماری از هنرمندان اعمال سلیقه گریبان حوزه فرهنگ و هنر را گرفته است، مشکلی که گره گشایی از آن نیازمند باز تعریف مفاهیم بنیادی در فعالیت هنری و ایجاد گفتمانی جدید مبتنی بر یکدستی نظرها و نظارت بر اعمال عادلانه قوانین است.

امروز بیش از هر زمان دیگری، ضرورت دستیابی به نسخه‌ای عملیاتی برای فعالیت اهالی فرهنگ، هنر و ادب احساس می‌شود، نسخه‌ای که مورد احترام و توافق همه نهادها و دستگاه‌های متولی و ذیربط در این حوزه باشد.

این نسخه باید چارچوب‌های مدون و خطوط قرمز مشخصی را در همه جای کشور تعریف کند که مورد اتفاق همه نهادها و دستگاه‌های فعال در این عرصه باشد و هر گونه افراط و تفریط در تعامل با هنرمندان پایش شود.

در نبود چنین نسخه همه پسند و راضی کننده طرف‌های فعال در حوزه‌های فرهنگی و هنری همچنین گره خوردگی سلیقه‌ها و دیدگاه‌های متناقض در استان‌های گوناگون و شهرهای مختلف موجب تعبیر و تعریف‌هایی می‌شود به گونه‌ای که تصور می‌شود مقررات جداگانه ای برای شهرهای گوناگون نوشته شده است.

از ممنوعیت برگزاری کنسرت در مهم‌ترین استان شمال شرقی کشور که بگذریم، در روزهای اخیر بود که برگزاری برنامه هفته فیلم‌های اروپایی در شیراز با تعبیر و تلقی ” مستهجن و منافی اخلاق” لغو شد.

شمه ای از رفتارهای سلیقه‌ای دیگر را می‌توان چنین فهرست کرد: برخی فیلم‌ها را حوزه هنری پخش نمی‌کند، بعضی متولیان در استان‌ها از پخش فلان فیلم جلوگیری می‌کنند، سرنوشت هنرهایی همچون تئاتر نیز کمابیش در برهه‌های زمانی مختلف دست‌خوش همین اعمال سلیقه‌هاست.

در حوزه فرهنگ عمومی نیز با همین رفتارها مواجهیم، دوچرخه سواری زنان در یک استان با مشکل مواجه می‌شود، حیات شبانه هنری و فرهنگی باوجود استقبال مردم حتی در زمان‌هایی که مجاز اعلام می‌شود با قانونی نابرابر مواجه است و همچنین حضور بانوان در ورزشگاه‌ها با مخالفت‌ها و دخالت‌ها و ابراز نظرهای متضاد همراه است.

بر این اساس، جامعه نمی‌تواند رفتار سیاست‌گذار، قانون‌گذار و اجراکننده قانون را در این موارد پیش‌بینی کند؛ از همین رو است که با بروز چنین مسائلی مدام این پرسش‌ها به ذهن مخاطبان هریک از این برنامه‌ها متبادر می‌شود که چرا فلان برنامه در دیگر شهرهای کشور قابل اجراست ولی برای دیگر شهروندان مصادیقی همچون ترویج فساد می‌یابد و برچسب‌هایی می‌خورد که بعضاً باعث جریحه‌دار شدن احساسات عمومی بخشی از جامعه می‌شود؟

همچنین رفتارهای سلیقه‌ای و دلخواهانه، اصل همبستگی و یک دستی جامعه را مورد هدف قرار می‌دهد؛ احساس در اقلیت بودن، درک نشدن و پاسخ نگرفتن، نوعی حس درخودماندگی در افراد جامعه ایجاد می‌کند.

این در حالی است که نه فقط در شرایط کنونی که بیش از هر زمان دیگر شاید در تاریخ به همدلی و یک دستگی نیاز داریم.

هنر و فرهنگ از دیرباز عرصه‌ای برای کاهندگی رنج بشری و التیام آلام روحی و روانی فردی و اجتماعی و حتی یاریگر دیگر صحنه‌های اجتماعی از قبیل حوزه‌های اقتصادی و سیاسی بوده اند.

ترانه‌های حماسی در زمان جنگ، موسیقی در دوران ناکامی، کاربرد تئاتر در زمان زوال اخلاق (تئاتر درمانی) و یاری خواستن از کتاب به کمک مردم آمده و آنان را در گذر از پیچ‌ها و بحران‌های سخت یاری داده و به بلوغ رسانده است و از همین منظر است که باید یک نگاه کلان، یکدست و فارغ از بازی‌های جناحی و سیاسی بر فضای آن حاکم باشد و هنر و فرهنگ را قربانی اغراض و اهدافی خاص نکند.

از سوی دیگر، تضعیف نهادهای دولتی رسمی و سازوکارهای قانونی تعریف‌شده در این حیطه‌ها اعتبار دولت و دستگاه‌های وابسته به آن را زیر سوال می‌برد و اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد.

پیامدهای عدم حفظ جایگاه نهادهای رسمی که مسئول صدور مجوزها هستند، در همه زمینه‌ها بسیار حائز اهمیت است.

یکی از اتفاق‌هایی که بررسی آن به تعامل بیشتر دستگاه‌های متولی نیاز دارد، مشخصاً لغو رویداد بین‌المللی هفته فیلم‌های اروپایی در شیراز است؛ در حالی که همزمان در شهرهای تهران، کرمان، اصفهان، کیش، تبریز، بابل و مشهد اجرا شد.

سینمای هنر و تجربه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌عنوان برگزارکنندگان اصلی این رویداد به‌شمار می‌روند و سفرای کشورهای اروپایی حاضر در این اتفاق هنری که اولین بار نیست چنین برنامه‌ای را با همکاری دستگاه‌های فرهنگی کشور شکل دادند، از دیگر دست‌اندر کاران این برنامه بودند.

توقف ناگهانی این برنامه بهت دوستداران حاضر در سالن را به همراه داشت و پرسشی را در اذهان آنها پدید آورد که آیا شیراز در این میان تافته‌ای جدابافته محسوب شده و گویا زبانی مشترک برای گفت و گو و تعامل میان برگزارکنندگان رویداد و مخالفان آن یافت نشده است؟

با این تفاسیر به نظر می‌رسد در حوزه فرهنگی و هنری نیازمند شکل‌گیری گفتمان اساسی هستیم، گفتمانی مبتنی بر این دیدگاه که بپذیریم همگی به قوانین و ارزش‌ها و هنجارهای جمهوری اسلامی التزام داریم و در عین حال پذیرنده همه تصمیماتی هستیم که در چارچوب قانون گرفته می‌شود؛ همچنین گفتمانی که ساز و کارهایی را تعریف کند که به پشتوانه آن بتوان از اعمال سلیقه نهادها و سازمان‌های غیرمرتبط جلوگیری کرد و عدالت دربرابر قانون و احترام به آن را برای همگان پذیرفت و حقوق همه مخاطبان را در نظر گرفت.

این گفتمان باید در چارچوبی شکل گیرد که همه بازیگران این حوزه اعم از بخش دولتی و خصوصی و نهادهای امنیتی بتوانند با یکدیگر به زبانی مشترک برسند و ظرایف امر فرهنگی و هنری را درک کنند و بپذیرند فعالیت فرهنگی و هنری افزون بر اینکه بر پایه ذوق و طبع هنرمندان مبتنی است، در دالان آرامش روحی و روانی جریان می‌یابد؛ آن هم درست در زمانی که شعار سال، یعنی رونق تولید باید کارگشای همه گروه‌ها و اقشار جامعه باشد.

چه بخش خصوصی که در حوزه سینمایی سرمایه‌گذاری می‌کند و می‌توانست سرمایه‌اش را در بازارهای پرسودتر وارد کند، چه هنرمند حاضر در این عرصه که از رهگذر قانون متوقع است در فضایی با حاشیه امن به فعالیت بپردازد و چه بخش دولتی که در تلاش است با فعالان عرصه‌های گوناگون اقتصادی ارتباطی مبتنی بر صلح و مدارا برقرار کند و در این میان، به زبان مشترک هنر نیازمند است.

بنا بر آنچه گفته شد، نیازمند ایجاد کارگروهی همچون “کارگروه تسهیل و رفع موانع تولید” در عرصه فرهنگی و هنری هستیم، کارگروهی که سوءتفاهم‌ها را از بین ببرد و تعاریف را یکدست کند؛ مثلاً همگان متفق باشند که صفت “مستهجن” بر کدام دسته آثار هنری و ازجمله فیلم‌ها زده می‌شود و وزانت هر واژه در تعریف چه کیفیت‌هایی است یا هنر “ارزشی” دقیقاً چه مصداق‌هایی دارد تا در مواجهه با شرایط مشابه در سراسر کشور شاهد سازهای ناکوک در برخی شهرها نباشیم.

کارگروه یادشده باید با دقت خاصی به مشکلات هنرمندان بپردازد و موانع فراروی فعالیت‌های آن‌ها را بردارد، مواردی همچون اینکه کنسرت‌های پژوهشی در تهران و سایر شهرها اجرا می‌شود اما در شیراز نیازمند همان ساز و کارهایی است که برای کنسرت‌های بزرگ نیاز است، اینکه برنامه از افطار تا سحر در بسیاری شهرها در مؤسسات فرهنگی و هنری اجرا می‌شود و در شیراز با موانعی مواجه است، اینکه فیلم‌هایی در همه شهرها بر روی پرده می‌رود که در شیراز مصداق ترویج فساد است و نمونه‌هایی از این مثال‌ها که در دیگر نقاط نیز با کم و کیف‌های متفاوت با آن مواجهیم.

حاصل این کارگروه و گفتمان باید سندی مشترک مبتنی بر ارزش‌های مورد پذیرش همگان در نظام جمهوری اسلامی، تعریف فعالیت هنری، تعریف مصادیق مجرمانه، تعریف صفت‌های به کار رونده در این حوزه و راهکارهای رونق اقتصادی و ایجاد همبستگی بر مبنای هنر باشد تا هنرمندان و فعالان این عرصه بدانند دقیقاً چارچوب‌ها چیست و برای برگزاری برنامه‌های مختلف باید چه قانونی را رعایت کنند و همه‌چیز در این عرصه پیش‌بینی پذیر باشد؛ چراکه رویدادهای غیرقابل پیش‌بینی جز تزریق ترس و ایجاد بی‌اعتمادی هیچ نتیجه‌ای در بر ندارد.

این سند باید با گفتمانی تدوین شود که ویژگی‌های یک کار فرهنگی در تراز جامعه اسلامی را از منظر ارکان نظام و نهادها و دستگاه‌های مختلف و خود هنرمندان و دیگر بازیگران این عرصه تعریف کند و هرگونه اعمال سلیقه خارج از چارچوب را محکوم کند و نیز همگان آن را به عنوان فصل الخطاب بپذیرند.

نباید از یاد برد که اگر توقع همراهی و همکاری هنرمندان و فرهنگوران را در زمینه‌های مختلف داریم، نیازمند ایجاد فضایی توأم با آرامش و فارغ از فشار و توصیه عوامل بیرونی هستیم و آثاری که در زمانه‌ای بدون ارعاب و با ساز و کار مشخص پدید آمده‌اند، خلاقیت و ابتکار عمل را به ارمغان آورده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.