زنان کار، کار زنان!

خبر پارسی ـ سعید نظری: اوایل اسفندماه جاری برگزاری نمایشگاهی از لباس‌های محلی و سنتی در اتاق بازرگانی، زمینه‌ای فراهم آورد تا موضوع فعالیت‌ اقتصادی و اشتغال زنان ایرانی در حاشیه آن به بحث و بررسی گذارده شود. اما در این مقال از دریچه‌های دیگری به بهانه روز جهانی زن به این موضوع پرداخته خواهد شد.

وجود منابع انسانی مولد فارغ از زن یا مرد بودن مهمترین مزیت اقتصادی هر جامعه‌ای به شمار می‌رود اما همین منابع انسانی مولد بسته به تاثیری که در تولید ناخالص داخلی کشورها دارد، از جایگاه‌های متفاوتی برخوردار است. گاهی یک گروه از افراد می‌توانند چندین برابر دیگر نیروهای کار موجود در یک جامعه، در تولید ناخالص داخلی سهم داشته باشد. بنابراین بر خلاف گذشته در تعریف‌های نوین از منابع انسانی به موضوع سهم آنان در تولید ناخالص داخلی و میزان اثربخشی و کارایی آنان توجه ویژه می‌شود.

بر اساس آمار سال ۹۰ حدود ۹ میلیون نفر از زنان کشور به عنوان جمعیت غیر فعال به شمار می‌روند. اما انتقاد کلی بر این آمار وارد است که فعالیت‌های خانگی در ایران جزیی از اقتصاد محاسبه نمی‌شوند و از این حیث نوعی شعارزدگی و مظلوم نمایی در موضوع فعالیت اقتصادی زنان در کشور حاکم است در حالیکه بر اساس برخی از سنجش‌های اقتصادی فعالیت‌های خانگی حدود ۳۰ درصد از سهم تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می‌دهد و سهم زنان در این میان سه برابر سهم مردان گزارش شده است.

72132_244

ارزش افزوده خدمات خانگی در سال ۷۹ معادل ۲۷ درصد تولید ناخالص داخلی برآورد شده اما به دلیل ساختار نامناسب سنجش و ارزیابی اقتصادی در ایران، این سهم معمولا در اقتصاد ایران محاسبه نمی‌شود.

این موضوع در کشورهایی همچون آلمان و بریتانیا و ژاپن به دقت محاسبه و سهم بانوان نیز مشخص می‌شود. بنابراین ضعف زیرساخت‌های اقتصاد سنجی در ایران، باعث شده کارایی زنان نادیده گرفته شود. در حالیکه این شاخص نشان دهنده جایگاه فعالیت اقتصادی زن در خانواده و میزان کارآیی آنان است.

به نظر می‌رسد نوع نگرش فرهنگی به موضوع کار زنان در ایران و به خصوص در استان‌هایی همچون فارس در سالیان اخیر دچار تغییرات جدی به نفع زنان شده اما فقدان توانمندی لازم در زنان، زمینه را برای تاثیرگذاری جدی آنان در تولید ناخالص داخلی فراهم نمی‌کند.

index

این موضوع اگرچه متاثر از چالش‌های کلان اقتصادی کشور و اقتصاد مبتنی بر نفت است که اصولا منابع انسانی در ایران قدرت خودنمایی در تولید ناخالص داخلی به شکل مشخص و روشن ندارند اما متاسفانه در سالیان اخیر با گسترش بدون حد ومرز آموزش عالی به جای توانمندسازی و مهارت‌آموزی بانوان، آنان را به درس و بحث و فراگیری تئوریک وادار کرده و هم اکنون با نوعی چالش زنان بیکار تحصیلکرده نیز روبرو هستیم.  

تغییر نگرش جدی در حوزه کار زنان در سیستم برنامه‌ریزی کشور و تلاش زنان برای اصلاح نگرش «زن کارگر به زن کارآفرین» می‌تواند روند تاثیر گذاری آنان را در تولید ناخالص داخلی تغییر دهد اما نبود مهارت و ضعف تکنیک‌های خلاقیت و کارآفرینی در زنان استان فارس برای ایجاد کاری که به تولید ثروت منجر شود، از چالش‌های اساسی این قشر است.

823e6217f62b8b2aaef682d8ecf5815a

هرچند حدود ۶۰ درصد از کرسی‌های بهترین دانشگاه‌های استان فارس در اختیار زنان است اما این ملاک مشخصی برای توانمند سازی آنان به شمار نمی‌رود چرا که ضعف ساختاری آموزش عالی و تمسک به شیوه‌های سنتی آموزش امکان تربیت زن کارآفرین توانمند را فراهم نمی‌کند.

از طرفی اختصاص تنها ۵ درصد از سهم مراکز اقتصادی همچون بخش بازرگانی به زنان فارس بر اساس آمار اعلام شده از سوی اتاق بازرگانی شیراز، نشان می‌دهد به رغم شرایط مناسب برای فعالیت زنان اما این قشر ترجیح می‌دهد در حوزه‌های بی‌رمق اقتصادی مثل فروشندگی یا حداکثر کار در امور دولتی را تجربه کند تا در حوزه کلان اقتصاد پیشرو و ریسک‌پذیر باشد.

موضوع دیگر خروج زنان از گردونه فعالیت‌های اقتصادی دارای ارزش افزوده مثل صنایع دستی و فرش‌بافی است. به دلیل افزایش سطح تحصیلات آکادمیک زنان و تغییر ذائقه آنان در حوزه اشتغال و بسیاری باورهای نادرست از کار، برخی از فعالیت‌های اقتصادی ارزش آفرین زنان یا به فراموشی سپرده شده و یا مورد بی‌مهری زنان قرار گرفته در حالیکه استقبال بازارهای جهانی از نوع تولیدات فرش و صنایع دستی زن ایرانی، امکان تولید ثروت چند برابری را نسبت به اشتغال کارمندمآبانه فراهم می‌کند.

L00931651363

این موضوع هم نیازمند مدیریتی کارآفرین در حوزه زنان است. نگاه تاریخی به موضوع فعالیت زنان در این حوزه نشان می‌دهد که معمولا مورد سواستفاده اقتصادی قرار گرفته و سود سرشار آن در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌گرفته است. بنابراین تلاش برای ایجاد مدیریتی نوین در این حوزه راهکاری جدید برای فعال‌سازی بانوان است.

آنچه در سیستم اقتصادی کشور قابل ارزیابی و رهگیری است، نشان می‌دهد که اصولا اقتصاد آشفته ایران قادر نیست برای فعال سازی زنان اقدامی موثری از سر گیرد و این خود زنان هستند که باید شیوه‌های توانمندسازی مبتنی بر نیازهای اقتصادی کشور و دنیا را در حوزه‌های اقتصادی گسترش دهند و از طرفی ریسک فعالیت‌های اقتصادی را بپذیرند. بنابراین زنان نیازمند فرار از نگرش زن کارگر به زن کارآفرین، هستند و این موضوع نیازمند توانمندسازی زنان در حوزه اقتصاد است.

96028_770

نکته آخر اینکه نگرش فعلی زنان به وضعیت اقتصادی کشور نمی‌تواند راهگشای آنان در حوزه اقتصاد و تولدی ثروت باشد. زنان باید راه بازارهای جهانی را پی بگیرند و قدرت رقابت را در خود تقویت کنند. اقتصاد جهانی به تولید با کیفیت و ارزان قیمت روی خوش نشان می‌دهد، بانوان فارسی باید یاد بگیرند به جای نشستن در کنار گود اقتصاد شکست خورده ایرانی، راهی به بازارهای جهانی برای خود بگشایند.

1392040412512935746634

بدیهی است در چنین شرایطی می‌توان آینده باشکوهی را برای زن ایرانی توانمند و کارآفرین متصور بود که ارزش فعالیت‌های آن در تولید ناخالص داخلی بتواند در صدر جدول آمار قرار بکیرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.