خاطره ای خواندنی از میزان علاقه بهمن بیگی به حمید رضا آذری مدیر کل آموزش و پرورش فارس

خبر پارسی –فرزاد صدری – با آیت هوشمند معاون آموزش متوسطه ناحیه ۲ آموزش و پرورش شیراز قرار یک گفت و گوی مفصل گذاشته بودم.ساعت گفت و گو را اول صبح تنظیم کردتا فرصت بیشتری برای صحبت داشته باشیم.شعبانی مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش فارس قرار مصاحبه را به یک صبحانه فرهنگی تغییر داد تا حین صبحانه گپ و گفت فرهنگی داشته باشیم.هوشمند را در این مصاحبه یک معلم با سابقه و قدیمی همراهی می کرد. در میان صحبت ها بحث به اسطوره آموزش و پرورش فارس محمد بهمن بیگی کشید.عبدالواحد بحرانی همان معلم پیشکسوتی که اشاره کردم،اجازه خواست خاطره ای از بهمن بیگی بگوید.شنیدن خاطرات برای یک روزنامه نگار مستدات شفاهی می ماند.بحرانی چشم در چشم من خاطره اش را تعریف کرد و گفت: روزهای آخر عمر بهمن بیگی بود.من و تعدادی از بزرگان عشایر که شاگرد استاد بودند خدمت ایشان رسیدیم. این جمع را حمید رضا آذری مدیر کل فعلی آموزش و پرورش فارس که در دوران اصلاحات هم این سمت را به عهده داشت همراهی می کرد هرچند در آن مقطع آذری مسئوولیتی نداشت.در جمع یاد شده من به لحاظ جایگاه اجتماعی از دیگران کمتر بودم.بهمن بیگی برای اینکه به من شخصیت بدهد از جایگاه پدرم صحبت کرد و خواست به احترام پدر هم که شده پیش او بنشینم.وفتی بر بالین او نشستم خطاب به جمع گفت:در میان شما فکر می کنید چه کسی را از همه بیشتر دوست دارم؟ همه از بزرگان عشایر استان و از شاگردان بهمن بیگی بودند جز آذری.انتخاب از میان جمع یاد شده خیلی سخت بود اما ایمان داشتم شخص مورد نظر بهمن بیگی قطعا آذری نیست چرا که شاگرد او نبوده است.وقتی سئوال بهمن بیگی بی پاسخ ماند،سکوت جلسه را شکست و گفت:در جمع شما آذری را از همه بیشتر دوست دارم! بهمن بیگی که تعجب همه بویژه آذری را مشاهده کرد گفت:تعجب شما برای من قابل درک است اما دلیلش را برایتان می گویم.من شاگردی داشتم که یکی از بهترین معلمان عشایر شد.برخلاف علم و عملش که پر بار بود زندگی بی برگ و باری داشت و در نهایت تنگدستی زندگی می کرد.به آذری که آن موقع مدیر کل آموزش و پرورش بود زنگ زدم و حکایت این معلم تهیدست و پر از مغز را روایت کردم. آذری بلافاصله گفت: آپارتمانی اجاره به شرط تملیک دارم که آن را به این معلم می بخشم فقط کافی است مبلغ سه میلیون و پانصد هزارتومان واریز کند.به او گفتم شما بگو سیصد و پنجاه هزارتومان،آن را هم ندارد! این را که گفتم آذری پاسخ داد مبلغ یاد شده را هم برایش مهیا می کنیم.خلاصه به همت آذری این معلم زخمتکش صاحب خانه شد.
بحرانی می گفت: بهمن بیگی فقط به یک معلم یاداشت تقدیم کرده که همین معلم مورد اشاره است و می دانید که بهمن بیگی بی حساب از کسی تعریف نمی کرد.به هر حال او وقتی از دلیلش برای دوست داشتن آذری سخن گفت همه جمع حاضر آذری را مورد لطف و محبت خود قرار دادند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.