حکایتی از سعدی و ارجحیت حقوق تام و مصالحه‌ناپذیر انسانی

خبر پارسی : مدیر مرکز سعدی شناسی با ذکر حکایتی از گلستان به نو اندیشی و انسان دوستی سعدی اشاره کرد.

yad-8-1393

کوروش کمالی سروستانی در بیان این حکایت و نتیجه گیری از آن ابتدا به ذکر حکایت سعدی در گلستان پرداخت و گفت:

«یکى را از ملوک مرضى هایل بود که اِعادت ذکر آن ناکردن اولى. طایفه حکماى یونان متفق شدند که مر این درد را دوایى نیست مگر زهره آدمى به چندین صفت موصوف. بفرمود طلب کردن. دهقان پسرى یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند. پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضى فتوى داد که خون یکى از رعیت ریختن، سلامت پادشه را روا باشد. جلّاد قصد کرد، پسر سر سوى آسمان برآورد و تبسم کرد. ملک پرسیدش که در این حالت چه جاى خندیدن است؟ گفت: ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوى پیش قاضى بَرند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علت حُطام دنیا مرا به خون درسپردند و قاضى به کشتن فتوى داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همى بیند، به جز خداى عزّوجل پناهى نمى‏بینم.

سلطان را دل از این سخن به هم برآمد و آب در دیده بگردانید و گفت: هلاک من اولى‏تر است از خون بى‏گناهى ریختن. سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و نعمت بى‏اندازه بخشید و آزاد کرد و گویند هم در آن هفته شفا یافت».

وی در برآیند نتیجه این حکایت و کلام سعدی اظهار داشت: «سوای ریشخند تلخ بر این واقعیت که چگونه منافع قدرتمندان می‌تواند با زور و زر، عواطف خانوادگی و احکام شرعی را به نفع خود درآورد ، تکیه بر ارجحیت حقوق تام و مصالحه‌ناپذیر انسانی در برابر مصالح دولتی و سیاسی است. علیرغم نظریه سنتی درباره مقام سلطنت، سعدی در این جا هیچ تمایزی در بقا و صیانت نفس برای پادشاه قایل نشده است و بر حق زیست رعیت حتی اگر به قیمت جان پادشاه باشد، پافشاری کرده است».

کمالی افزود: دهقان پسر در این حکایت، قربانی ظلم دولت به جهت ابقای قدرت است و به همین دلیل سعدی جانب ضعیف را گرفته و در کوتاه داستانی، با زبانی شیوا و موجز  که برآمده از نگاه تازه او به معارف اسلامی و ایرانی است، بر این نگره پای فشرده است که «مصلحت» بیش از آنکه صرفا بقای مُلک باشد، در وهله اول اتخاذ مشیی است که به اقتضای شرایط حاکم، مانع از اجحاف و ستم پادشاه بر خلایق گردد.

1 دیدگاه برای “حکایتی از سعدی و ارجحیت حقوق تام و مصالحه‌ناپذیر انسانی

  1. با سلام
    آقای مشفقیان میخواسته ایستگاه تیزاب رو جمع کنه که همان شب اول که ایستگاه رو خاموش می کنن از استانداری بهش التیماتوم میدن که تا ۲۴ ساعت دیگه اگه برق دار نشود خودت هم برو . به ۲ ساعت نکشیده ایستگاه رو برق دار کرد .
    این آقا زورش به مسوولان شهرستان سپیدان نرسید.( این ایستگاه از زمان افتتاح بسیار کم بار و تقریبا بی بار است)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.