به بهانه جنگ تانک و ماهواره/ حاجی حاجی سید؛ مواظب حریم سلطان باش!

خبرپارسی-خاکریزها یکی دو نیستند.اینترنت، فیس بوک، دیش، ریسور، فلش های گیرنده ماهواره ای، وی.پی . ان و فیلتر شکن و…. برای فتح خاکریزها چه کرده ایم؟ کمینگاه دشمن را نیافته ایم و باید برگردیم به سخنان رهبر معظم انقلاب که در باب مسائل فرهنگی فرمودند «شرایط فعلی مطلقا راضی کننده نیست».تانک را بر روی دیش ها می گردانیم تا «حریم سلطان» و «سالوادور» و «جم» و «فارسی وان» را نابود کنیم! هنرمندانه به جنگ نیامده ایم و فقط کم مانده فریاد« حاجی حاجی سید» از بیسیم ها بلند شود که شبیخون حریم سلطان را هشدار بدهند.نه؛ هر زهری پاد زهری دارد و باید با هرحمله ای با ابزار خودش مقابله کرد. تیمی که روی دروازه ات سانترهای بلند ارسال می کند باید در مقابلش مدافع سرزن قرارداد و در برابر مهاجمان سرعتی ، مدافع سرعتی به کار گرفت.این بمبی که کوک کرده ایم در بغل خودمان می ترکد.

روزی محمدرضا زائری حرف خوبی می زد«عدم استفاده از فیس بوک و ماهواره مثل این است که ما در فوتبال ۱۱نفره ۹۰ دقیقه مقابل دروازه خودمان جمع می شویم تا گل نخوریم عاقبت هم با یک گل ،بازی را می بازیم.چرا ما نرویم حمله کنیم و گل بزنیم؟ چرا ما داشته هایمان رادر فیس بوک و ماهواره نشان ندهیم؟»

در بحث فرهنگی چه کرده ایم؟برای ایجاد فرهنگ و یا اشاعه حجاب اسلامی چه راهی را رفته ایم.«واقعیت تلخی که باید خواسته یا ناخواسته بپذیریم و بدان اعتراف کنیم این است که حجاب بخشی از یک مجموعه به هم پیوسته است نه جزء جداگانه و متفاوت . حجاب ویترین و آینه تمام آن موضوعات دیگر است و هر طور آنها بودند سر و شکل زنان جامعه هم همان طور خواهد بود. وقتی سیاست و اقتصاد و رفتار و گفتار و قضاوت و تشکیلات اداری، اسلامی بود حجاب زنان هم به طور طبیعی اسلامی خواهد بود و زمانی که روسری اقتصاد کمی کنار رفت و مانتوی سیاست کمی تنگ و کوتاه شد و نظام اداری چکمه پوشید و سیستم قضایی گردن و بازویش را برهنه کرد به طور طبیعی این واقعیت های تلخ در تصویر زنان کوچه و خیابان خودشان را نشان می دهند . اگر از سر و وضع دختران و شکل و شمایل زنان در کوچه و خیابان ناراحتیم باید اول به سر و وضع و شکل و شمایل بقیه چیزها نگاه کنیم ، قضیه حجاب همین قدر ساده است ، باور کنید! امروز وضعیت حجاب ما نتیجه همه سیاست‌هایی است که در طول این سال‌ها اجرا کرده‌ایم. زمانی که در کارتون‌هایمان سر زنبور عسل و مورچه روسری کشیدیم، بدون اینکه بدانیم، حجاب را تخریب کرده‌ایم.»

در شیراز برای انهدام ماهواره ها از تانک و غلتک و لودر استفاده می کنند.جالب است. در پایتخت فرهنگی ایران کار را به جایی رسانده ایم که اوج بی تدبیری ها نمود می یابد.سئوال اینجاست. شبکه تلویزیونی فارس را هم می توان در همه دنیا روی ماهواره دید. ما برای مقابله با هجمه فرهنگی دشمن چه ساختار فرهنگی اسلامی را ارائه داده ایم تا همه دنیا از طریق شبکه فارس به آن چشم بدوزند و پادزهری باشد مقابل «جم » و « فارسی وان»؟

روزی که خبر آمد دوبلورهای سریال های پربیننده ماهواره ای را در تهران و در زیر زمین آپارتمانی دستگیر کرده اند افسوس خوردیم. افسوس از آن بابت که شبکه ای تلویزیونی با کمترین امکانات و با دوبلورهایی زیرزمینی می تواند نبض اذهان خیلی ها را به دست بگیرد.افسوس از این بابت که صداوسیما و دستگاه عریض و طویل آن که بابت آگهی چیپس و پفک میلیاردی پول می گیرد آن را کجاها خرج می کند؟افسوس از این بابت که چه گل به خودی هایی زده ایم که کارمان به اینجا کشیده است. با خودمان چه کرده ایم؟

***

فیلم «زندگی خصوصی» دیالوگی ماندگار دارد. تقابل فرهاد اصلانی و سعید نیکپور.

ابراهیم کیانی (فرهاد اصلانی): مردم باید بفهمند که سردار خیبر چرا یه گوشه تو تراشکاری نشسته ؟!…

حاج داود (سعید نیکپور): انقد سردار، سردار به خیک من نبند!…من قبل از جنگ تراشکار بودم، الانم تراشکارم …تو جنگ بودن منو وکیل دولت و طلبکار ملت نکرده …

–  اما این مردم مدیون شماند …

– چرا فکر می کنید مردم این کشور مدیون من هستند؟من برای دفاع از ناموسم هیچ کس رو زیر دین خودم نمی بینم …ما مدیون جوونهای این کشور هستیم، مدیون نسل فردا، نه امثال ما …

 – حاجی قبول کن که مام کم زحمت نکشیدیم تو این مملکت ،این انقلاب رو شونه های ما اومد بالا …حالا یه عده فکر می کنن صاحب اول و آخر این مملکتن …

 –  (شونه هاشو با دست فشار میده که داد اصلانی بلند میشه)اون قدر زوری رو این شونه ها نمی بینم که یه انقلاب روش بیاد بالا …به جای من تو از خودت بگو …

– چی بگم والا حاجی … حرف برای گفتن زیاده …یاد قدیما که می افتم دلم می گیره!…همه چیز چقدر خوب و آرمانی بود…

– می تونست خیلی بهتر از این باشه، اگه آرمانهامونو یادمون نمی رفت …

–  حاجی! واقعا چرا اینجوری شد؟! چرا به اینجا رسیدیم؟!…

– بعید می دونم برای تو مهم باشه …

–  تو را خدا این حرفو نزن، در مورد من چی فکر می کنی ؟!…

– فکری نمی کنم عملکردت هر روز با تیراژ بالا تو روزنامه فروشیهاست،گذشته ات را که می دونم …

– اگه نظری درباره روزنامه داری من گوش می کنم

– آره! گوش می کنی! اما راه خودت را میری، همیشه همینطور بودی …از من پرسیدی چی شد که به این روز افتادی؟واقعا میخای بدونی؟

– آره! حاجی به گوشم …

-ما انقلاب کردیم که دین رو حاکم کنیم، اما مشکل از اونجایی شروع شد که یادمون رفت اسلام دین اخلاق هم هست …چسبیدیم به احکام، اخلاقو گذاشتیم  لب تاقچه و فراموش کردیم.هیچ فکر کردی چرا بیشتر متدینین ما انقد عبوس هستند…در حالی که پیغمبر ما نمونه خوش خلقی با امتش بود …امام صادق (ع) از دین تعریف داره آقا ابراهیم.میگه دین به رکوع و سجود طولانی نیست دین یعنی امانتداری و وفای به عهد …امانت این بچه ها رو چه جوری نگه داشتیم؟! …به عهدی که با این ملت بستیم چقدر عمل کردیم ؟! …از احکام فقط اینو یاد گرفتیم که دو تا ماشین بندازیم تو خیابون تن و بدن جوونامونو بلرزونیم …یا یه هلکوپتر بفرستیم رو سقف خونه مردم، نیرو پیاده کنیم برای جمع کردن چهار تا بشقاب آهنی …یارو هفتاد میلیون پول هیاتو که مردم به امانت بهش داده بودن خورده !…اون وقت تو عروسی برادرزاده اش چون یه النگی دولنگی کردند میگه معصیت داره، حرومه، من نمی رم …از احکام همینو یاد گرفتیم که اگه یه دختر دو تار موش پیدا بود با پونس فرو کنیم تو پیشونیش !…اون وقت ادعا کنیم خیرخواه مردمیم … نگران آخرت اونا هستیم …همین خیرخواهی بعضیها کار دستمون داد …اینجوری شد که به اینجا رسیدیم …حالا دوزاریت افتاد آقا ابراهیم !…انحراف در انقلاب با امثال شما شروع شد …

مطلب را با روایتی حیرت‎انگیز از امام ششم پایان می بریم: «کونوا دعاه لنا صامتین» با سکوت مردم را به سوی ما دعوت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.