این شکست «یتیم» نبود/ نسلی که ضرب‌المثل‌ها را عوض می کند/ما با سلول به سلول پیکرمان به شما افتخار می کنیم/بین این همه آدم روی کره زمین باید حق ما را می‌خوردی لعنتی؟

خبر پارسی – رسول بهروش –

اول

تنهاترین تیم دنیا، سرافرازترین آنها هم هست. شما بهترین بودید بچه‌ها. ما با سلول به سلول پیکرمان به شما افتخار می‌کنیم. شما به بهترین بازیکن تاریخ دنیا باختید. شما به بی‌انصاف‌ترین داور جام جهانی باختید؛ داوری که میلمتری‌ترین صحنه جام را برای آلمان در مقابل پرتغال پنالتی گرفت، اما درو شدن ساق پای اشکان را ندید. ما به شما افتخار می‌کنیم. این صدا از حنجره یک ملت بیرون می‌آید؛ سرت را بالا بگیر سردار، اشک مظلومیت من، هدیه تو برای رفع تشنگی‌ات.

دوم

بعد از قرعه‌کشی، نگران بودند که نکند یورش ببریم به سمت مسی و برای به چنگ آوردن پیراهنش آبروریزی راه بیندازیم. بعد از بازی اما، نابغه آلبی‌سلسته تنهای تنها به سمت رختکن می‌رفت. سربازان ما نگران پیراهن او نبودند، عزادار تک امتیازی بودند که در کمال شایستگی از کف‌مان رفته بود. آیا این بهترین نمایش تاریخ فوتبال ایران است؟ اگر جواب مثبت باشد، نباید پاسخ‌دهنده را به اسارت در دام احساس متهم کرد. این آرژانتین صدها میلیون دلاری بود؛ یکی از مدعیان اصلی جام.

سوم

بین این همه آدم روی کره زمین باید حق ما را می‌خوردی لعنتی؟ ما یک تیم تنها بودیم، در محاصره ۵۰ هزار هوادار آرژانتینی؛ تیفوسی‌هایی که بازی کردن جلوی‌شان برای برزیل هم سخت است، چه برسد به ما که ایران بودیم. ما تیمی بودیم با دستان خالی؛ تیمی که از خاک خودش هم به اندازه کافی حمایت نمی‌شد. از ما به تو روا نبود لعنتی، می‌رفتی حق آن مسی را می‌خوردی که ۱۰ سال دیگر هم جا برای دریبل زدن دارد، یا آن دیماریا را که تازگی‌ها دسیما را جشن گرفته، یا آگوئرو را که پیشنهاد ۵۰ میلیون دلاری دارد، یا ماسکرانو را که تازگی‌ها قراردادش را با بارسلونا به قیمت خدات میلیون یورو تمدید کرده است. از ما به تو روا نبود گردن کلفت. ما با خون دل خوردن به اینجا رسیده بودیم….

چهارم

سابه‌یا در کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی گفته بود: «ایرانیان دفاع را از سال‌های جنگ یاد گرفتند.» جمله او اما ناقص بود. اصلش این است که ما از سال‌های جنگ هم دفاع را یاد گرفتیم و هم مظلومیت را. این همه اما مهم نیست. ما همچنان به همه سربازان‌مان افتخار می‌کنیم؛ چه آنها که روزگاری با لباس خاکی از کیان این ملت دفاع کردند و چه اینها که با پیراهن یوزپلنگ به نگهبانی از اعتبار مردم‌شان برخاستند. ما همان بچه‌های جنگیم هنوز، حتی اگر به عمرمان فشنگ ندیده باشیم، حتی اگر به جای بمب شیمیایی، سوت داور را به جان‌مان انداخته باشند.

پنجم

این چه کسی بود که می‌گفت «پیروزی هزاران پدر دارد، اما شکست یتیم است؟» شنبه‌شب یک ملت چند ده میلیونی صاحب شکست غرورآفرین‌شان بودند. حالا دیگر بعد از این ۱۸۰ دقیقه جانانه، بعد از این ۴۵ دقیقه‌های یکی بهتر از دیگری، مهم نیست با بوسنی چه می‌کنید. مهم این است که حس احترام یک مردم را گوشه قلب‌تان حس کنید. شما افتخار ما ملتید بچه‌ها؛ جماعتی که فقرش را با فخرش فراموش می‌کند، حتی اگر برای چند ساعت باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.