وقتی خواجه نصیرالدین طوسی هم سوژه جوک شود!

خبر پارسی – مستانه مرتب – سونامی جوک های بی اخلاق فرهنگ ایران را می بلعد….. وقتی دیروز روی تلفن همراه خود جوکی را خواندم که سوژه اش خواجه نصیرالدین طوسی بود،شاید در ابتدا خندیدم اما بعد به شدت در فکر فرو رفتم. با وجودی که از مدتی پیش حرکت هایی کوچک اما پراکنده علیه جوک های قومیتی انجام شد اما ظاهرا کار از قومیت ها گذشته و به شخصیت های فرهنگی،رجال سیاسی،مفاخر ملی،پیامبران و شخصیت های مذهبی و حتی گزارشگر ورزشی رسیده است.

 سوال اینجاست: چه می شود که پیر و جوان ما مشاهیر و مفتخرات خود را به تمسخر می گیرد تا فقط لحظه ای بخندد و حتی تحصیلکرده ها هم از این قاعده مستثنی نیستند؟ اصلا چرا ما اینقدر از توهین و تحقیر لذت می بریم،از استادیوم ها و شعارهای مثلا ورزشی گرفته تا اهانت به انواع اقوام و حتی در نزاع های ساده که تا توهین نکنیم آرام نمی شویم؟ درست است که جامعه باید شاد باشد و بخندد تا روحیه مضاعف بگیرد و مشکلات را راحت تر پشت سر بگذارد لیکن توجه داشته باشیم خندیدن از هر راهی توصیه نمی شود و با آموزه های دینی و اخلاقی نیز همخوانی ندارد،همانطور که پول خوب است اما پول در آوردن از هر راهی صحیح نیست. ادبیات پارسی پیشینه ی ارزشمندی در زمینه طنز نثر و نظم دارد .مبارک در تئاتر ایرانی و یا ملیجک های دربار باعث خنداندن و فهماندن نکاتی می شده اند که در قالب جدی قابل گفتن نبوده است.رسالت طنز یا جوک هم همین باید باشد، فهماندن و خنداندن، نه تمسخر و تحقیر و لودگی. حال باید ریشه یابی و آسیب شناسی و چاره جویی کنیم و ساده از کنار این مشکل نگذریم…. متاسفانه یکی از دلایل جوک های قومیتی “نژادپرستی” ما ایرانی هاست که به شکل اغراق در وطن دوستی یا قوم دوستی حلول کرده است. ما نه تنها با کشورهای اطرافمان مشکل داریم و به آنها توهین می کنیم بلکه این خصلت نکوهیده و برتری جویی را به قومیت ها هم کشانده ایم و با توهین به دیگری می خواهیم خود را بالاتر نشان دهیم. اما متاسفانه در تناقضی دیگر هم به سر می بریم و با تمسخر مفاخر خود مثل دکتر شریعتی و خواجه نصیرالدین طوسی به هر قیمتی می خواهیم بخندیم!

در صد سال اخیر سونامی جوک های قومیتی آنقدر غیر طبیعی بوده که نمی توان نگاه سیاسی به آن نداشت و پشت پرده ای برایش قائل نشد،چه بسا که در این صد سال، ما مورد دشمنی شرق و غرب بوده ایم و گویا سرمان دارد با پنبه هم بریده می شود. برخی هموطنان اعتقاد دارند که اینگونه جوک ها تمسخر نیست بلکه عادات همان قوم است که در آن غلو شده و اغراق، چاشنی و اساس کار طنز است و بدون آن نمی شود خندید،اما برخی دیگر معتقدند حتی اگر حقیقت هم باشد از هر حقیقتی نمی شود خندید،آیا یک انسان کور یا معلول را می توان سوژه جوک کرد با وجودی که ضعف او واقعیت است؟این جوک ها یک آسیب فرهنگی است که علاوه بر ایجاد تضاد و تضعیف اعتماد به نفس قومیت ها و تفرقه افکنی و ضربه زدن به اتحاد و انسجام ملی،می تواند موجب سوء استفاده بیگانگان و تحریک برخی قومیت ها و استقلال طلبی هم بشود، اما متاسفانه از این قضایا به راحتی می گذریم و از لهجه ها که نوعی میراث ادبی و فرهنگی هستند به عنوان چاشنی جوک استفاده می کنیم.

 زبان شناسان معتقدند “زبان” فقط یک ابزار ارتباطی ساده نیست بلکه ظرف تفکر و احساس است و می تواند کاربردهای دیگری داشته باشد. افرادی که در جامعه دو زبانه هستند چون احتمالا زبان به زبان ارتباطی تسلط کافی ندارند،باعث خنده و ساختن جوک توسط طرف مقابل می شوند.حتی دانش آموزان دو زبانه به کند ذهنی محکوم می شوند حال آنکه آنها فقط در ارتباط گرفتن بوسیله زبان دوم ضعیف هستند و آمار قبولی شان در دانشگاه ها کند ذهنی شان را رد می کند اما متاسفانه این استنباط غلط موجی از جوک علیهشان را به راه می اندازد. انجمن علمی انسان شناسی دانشگاه تهران در یک تحقیق اعلام کرد که بیشترین جوکها متعلق به ترکها است و پس از آن رشتی، لری، قزوینی، عربی(جنوبی)، اصفهانی و کردی قرار دارد. پایگاه ساخت اکثر جوک ها تهران است.این استان چون محل تجمع قومیت ها و مرکز بزرگ مهاجرت از سراسر کشور است،کانون اشاعه دهنده اینگونه جوک ها هم هست. البته باید به آن خلاقیت ذهن طنز پرداز تهرانی ها و همچنین روحیه برتری طلبی آنها را هم افزود.

 علی گرانمایه، جامعه شناس، محقق و نویسنده در این رابطه می گوید: لطیفه یا جوک، نکته سنجی و شکار لطایف و ظرایف در گفتار و رفتار است و این یک هنر به حساب می آید اما هنر هم می تواند به انحراف و ابتذال کشیده شود.هر رویداد عده ای را به استفاده و عده ای دیگر را به سوء استفاده می کشاند. عکس العمل قومیت ها در مقابل جوک های قومیتی سه گونه است: ۱- قوم مورد تمسخر اعتنایی نمی کند اما در واقع رنجیده است.۲-قوم مورد تمسخر نکته سنجی می کند تا از حریف نکته ای دریافت کند و مقابله به مثل کرده و برایش جوک بسازد. ۳-کاسه صبر قوم مورد تمسخر لبریز می شود و واکنش هایی قهرآلود نشان می دهد که ممکن است به درگیری های لفظی و فیزیکی هم کشیده شود. متاسفانه رسانه ها در فرهنگ سازی همیشه کم کار و کم لطف بوده اند و زشتی این گونه رفتارها را کمتر به تصویر می کشند و شاید حتی به آن دامن هم بزنند.در فضای مجازی وبلاگ های بسیاری برای این قبیل جوک ها وجود دارد.

 طنزپردازان،فیلمسازان و کارشناسان ادبیات باید به حل این مشکل بپردازند و با تولید طنز سالم این آسیب را از بین ببرند.مردم ما خندیدن را دوست دارند و البته شادی حق آنهاست و اگر ابزار درست در اختیارشان قرار نگیرد از راه اشتباه وارد حوزه های دیگری می شوند. کشورهایی که از همه لحاظ به “پلورالیسم” رسیده اند از تفاوت قومیت ها به عنوان امری طبیعی در ظرفیت های مختلف ادبیات،هنر،سینما و… استفاده بهینه می کنندو این تفاوت کشورهای توسعه یافته با دیگر کشورهای عقب مانده تر است. در کشور ما سرعت ساخت جوک با توجه به اتفاقاتی که می افتد به حدی بالاست که دو ذهنیت را ایجاد می کند:۱- یا عده ای مشخص وجود دارند که برای سودهای سیاسی یا مالی(مثل پخش پیامک ها) در پشت پرده ساخت جوک ها قرار دارند و مثل یک کمپانی عمل می کنند ۲- یا مردم ما در زمینه طنز بسیار قوی هستند و دارای یک پتانسیل بی نظیرند که اصلا به آن توجه جدی نمی شود و این ظرفیت می تواند در زمینه های مختلف کارآمد باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.