سلوک عارف؛نوازنده صوفی نغمه هایش را از چشمه سکوت بر می گیرد

*قدسی ارگونر

خبر پارسی – سکوت سرچشمه ای است که نفمه های نوازندگان صوفی از آن مایه می گیرد.از این نظر،نوازنده صوفی به زمین آبستن می ماند.او نمی داند چه وقت ، یا چه چیز سر بر خواهد آورد،اما نمی گذارد که آن “دم”از دست برود؛او باید هنگام جوانه زدن بذر در آنجا حضور داشته باشد.

به همین ترتیب،هیچکس از پیش نمی داندکه از بذر نهان در درونش چه چیز جوانه خواهد زد.تنها آوای نی سیمای آن دیگری را،که نفس حقیقی فرد است،فاش خواهد کرد.آوای نی درون ما زخمی کهنه را تازه می کند که به گذشته تعلق دارد،یعنی به زمانی که با گیاه،سنگ،آب و ستاره یگانه بوده ایم.یاد این روزگار وصل در هنگام زدن از خاطر زدوده می شود.اما هنگامی که در سکوت نخستین نغمه های نی به گوش می رسد،خاطره ها جان می گیرد و این وطن از دست رفته فرایاد می آید.

IMG_0001

مولوی،عارف بزرگ قرن هفتم هجری قمری(سیزدهم میلادی)می گوید:

ما همه اجزای آدم بوده ایم

                                   در بهشت آن لحنها بشنوده ایم

گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی

                                    یادمان آمد از آنها چیزکی

بنا به سنت اسلام، نی این قدرت را دارد که بر حافظه فرمان راند،زیرا قلم نی نخستین چیزی است که خداوند خلق فرمود.نی،همچون انسان،از ریشه اش،در نیستان کنار آبگیر،بریده شده است.نی،از زبان مولوی شکوه می کند:

کز نیستان تا مرا ببریده اند

                                 از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

                                 تا بگویم شرح درد اشتیاق

چنین است که نی همزاد انسان می شود.این هردو زخم هایی بر سینه دارند و پیوند هایی در درون.هر دو میان تهی و خشکیده اند،زیرا خاک تغذیه شان نمی کند.هریک بدون دیگری خاموش و بی صداست.نی برای نواختن ساخته می شود و تنها با لبان نوازنده جای می گیرد.نی نواز،با شنیدن نوای ان،ارتعاش ناشنیدنی افلاک را احساس می کندو زمانی را به یاد می آورد که با حرکت های آن در پیوند بود-زمانی که بی هیچ پرده ای وجه منور حق را رویت می کرد.به قول مولوی:

ما چوناییم و نوا در ما ز تست

                                   ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست

سماع نوعی همنوایی معنوی است که در آن دف،تنبور،قانون،عود و کمانچه با نی همراهی می کند.سماع شب هنگام در تکیه ای (اتاقی وسیع و نیمه روشن)انجام می شود.نوازندگان،در یک سو گرد می آیند و حاضرن بر فرشها و پشتیها می نشینند.آنان تنها پس از گذشت چندین ساعت سکوت طولانی نواختن آغاز می کنند.

IMG

کلام می کارد،سکوت درو می کند

سماع به معنای “گوش دادن” است.طی سماع نوازندگان گوشه هایی از”مقام”را می نوازند یا به بداهه نوازی در آن مقام روی می آورند.برخی از مقام ها به سنتی باز می گردد که در قرن هشتم هجری قمری(چهاردهم میلادی)رواج داشت.شکل آنها اندگی تغییر میکند و شنوندگان با آنها به خوبی آشنا هستند.اما هیچگاه یک نغمه به طور یکسان تکرار وشنیده نمی شود.

طی سماع،شنوندگان دعوت می شوند که سیرو سفری روحانی در پیش گیرند.راه مارپیچ است و هر مرحله آن با سکوت مشخص می شود،گویی که استحکام جای پا،پیش از ادامه صعود،وارسی می شود.به قول مولوی”نی حدیث را پر خون می کند”و جا پاها را فراهم می آورد.جهت را نشان می دهد و محیط مناسب  سفر را خلق می کند.با هر مقام حال و هوایی خاص ایجاد می شود.

در آغاز سماع هیچکس نمی داند که سفر چگونه پایان خواهد یافت.شاید با ملاقات شادمانه ای با معبود؟شاید سفر دراز در پیش نباشد،یا رهرو به ناگذیر باز گردد…همه چیز به “حال”(وضعیت ذهنی)شنوندگان و نوازندگان بستگی دارد.اما این دو چنان در هم تنیده اند که محال است بتوان گفت کدام یک بر دیگری غلبه دارد.

اصطلاح”حال”به معنای احساس مبهمی نیست که بر اثر حالتی اتفاقی ایجاد شده باشد،بلکه گویای مرتبه ای از اعتلاست که”رهرو”پس از طی مرحله ای از ریاضت درونی بدان نائل می شود.اگر در پی لقاا… است،باید بر غرایز خود لگام زند بی آنکه سرکوبشان کند.سواری که به جای هدایت مرکب خود بدان گوش فرا دهد بخت آن نخواهد داشت که راه درازی را طی کند.به همین ترتیب باید صدا های درون نما-شهوات-را خاموش سازیم و توان شنیدنمان را متمرکز کنیم تا دقیق تر بشنویم و به کمترین تغییر لحن،حساس تر و هشیار تر باشیم.

گاه سکوت شنوندگان ممکن است چنان عمیق باشد که سکوتی را که نی زن نرمی و نیروی نواهایش را از آن بر می گیرد،دو چندان سازد.در این لحظات معجزه تنفس بر همگان،نوازنده و شنونده،آشکار می شود.دمی که فرو می رود و بر می آید خود به خودی می نماید.در سکوتی که گویی غیر واقعی اسا صدای نی یادآور آن لحظه ای از حیات است که با هر دم و بازدم فتح می شود.گوش نوازنده در مکتب هماهنگی افلاک آزموده شده است.نفس او،با دمیدن در نی،ضرباهنگ مداوم کیهان را کشیده تر می سازد.نی زن به انعکاس صدای جنبش بی پایان آن مبدل می گردد.

IMG_0002

*معمار و موسیقی شناسِ اهل ترکیه که خود نیز نی می نواخت. او موسس انجمن مولانا در پاریس بود و در همان جا سنت صوفیان و موسیقی سنتی تدریس می کرد.مجموعه ای از آهنگ های او تحت عنوان «نی ترک» در ۱۹۹۰ توسط یونسکو ضبط و پخش شده است.

وی در چندین آلبوم خود با مرحوم محمود تبریزی زاده  نوازنده اصفهانی و  با تکنیک کمانچه و سنتورنیز همکاری داشته است.

منبع: مجله پیام،ویژه نامه سکوت،شماره ۳۱۲ مردادماه ۱۳۷۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.