شلوار جین، ۳۰ سال بعد! ؛برای همه دایی‌هایی که ریشه‌کن شدند

خبر پارسی – رسول بهروش – یک- مصاحبه هفته گذشته برنامه نود با علی دایی به مناسبت زادروز سرمربی صبای قم، لحظات جذاب خاص خودش را داشت. شهریار که همین چند روز پیش به عنوان یکی از ۴۸ اسطوره تاریخ فوتبال جهان معرفی شده بود، در طول برگزاری این گفتگو دوست‌داشتنی‌تر از هر زمان دیگری به نظر می‌رسید. به طور کلی دایی «دوقطبی» عجیبی در کاراکترش دارد که مخاطب را دایما گیج و سرگردان نگه می‌دارد. گاهی که خودخواهی شگفت‌انگیز یا آن جمود عجیبش در برابر انتقادات بیرون می‌زند، با خودت خیال می‌کنی هیچوقت نتوانی به او نزدیک شوی، اما لحظات پرشمار دیگری هم هستند که دایی روی دیگر سکه را نشان می‌دهد؛ درست مثل همه کوتاه آمدن‌های این سالیانش برابر علی کریمی یا وقتی سرزده بر بالین مایلی‌کهن حاضر می‌شود و اشک بزرگترین دشمنش را درمی‌آورد. این دوشنبه هم برای دایی پر بود از همین فرازها؛ درست مثل آنجا که در مورد پدر ومادرش حرف می‌زد یا وقتی کت نیمه‌آستین قدیمی‌اش را توصیف می‌کرد. وقتی همه اینها را کنار هم می‌گذاری، شاید بهتر می‌فهمی آقای گل فوتبال ملی جهان هم یکی مثل خود ماست؛ یک پکیج از لحظات خوب و بد و صفات اهورایی و اهریمنی. مشکل او شاید فقط همین است که بیشتر از دیگران زیر ذره‌بین قرار دارد و هر رفتارش در تیراژ میلیونی دیده می‌شود. راز این همه نوسان بین عشق و نفرت، شاید فقط همین باشد که همه او را می‌بینند و قضاوتش می‌کنند، وگرنه کدام یک از ما در زندگی لحظات شیطانی خاص خودمان را نداشته‌ایم؟
دو- دایی در بخشی از مصاحبه‌اش فاش کرد دو سال پیاپی کنکور داده و هر دو بار در دانشگاه شریف قبول شده است. با این وجود سال ۶۶ صرفا به دلیل مسایلی مثل پوشیدن کاپشن یا شلوار جین عذرش را خواسته‌اند. توجه داشته باشید که پذیرفته شدن در بهترین دانشگاه‌ فنی پایتخت برای دو سال متوالی تقریبا غیرممکن است و دایی کاری در حد محال انجام داده؛ گو اینکه در این سال‌ها به خوبی فهمیده‌ایم زندگی او اساسا مجموعه‌ای از محالات بوده است! شهریار می‌گوید اگر برای درس و دانشگاه راهی تهران نمی‌شد، مسیر زندگی‌اش به کلی تغییر می‌یافت و شاید هیچوقت اینقدر جدی سر از فوتبال درنمی‌آورد. به عبارت دیگر، دوست عزیزی که سال ۶۶ کفایت علمی دایی را نادیده گرفته و صرفا به خاطر سلیقه شخصی‌اش او را از دم در دانشگاه شریف به خانه‌اش در اردبیل برگردانده، در حال از بین بردن یکی از بزرگترین قهرمانان ورزش ایران بوده است. چیزی نمانده بود به خاطر یک شلوار جین ناقابل، مسیر تاریخ فوتبال این مملکت عوض شود. کافی بود دایی هم مثل خیلی‌های دیگر بعد از چنین برخوردی ریشه‌کن شود و با دلسردی خودش را یک گوشه این دنیا گم و گور کند. اینطوری شاید نه از آن عصر باشکوه هشت آذر، نه از شب شادمانی پیروزی بر آمریکا، نه از غرورآمیزترین برد تاریخ فوتبال ایران مقابل کره‌جنوبی و نه حتی از همین خرده درخشش‌های یکی مثل مهدی طارمی هیچ نشانی باقی نمی‌ماند. امروز اما بیشتر از آنکه به خاطر تسلیم نشدن علی دایی شاد باشیم، باید غصه همه «علی دایی»هایی را بخوریم که در ورزش و هنر و و فرهنگ و سیاست، قربانی همین نگاه‌های کتره‌ای شدند و هیچوقت مجال درخشش نیافتند؛ آنها که لابد می‌توانستند فوتبالیست یا هنرپیشه یا نویسنده و تئوریسین قابلی باشند، اما جرم‌شان این بود که شلوار لی می‌پوشیدند!
سه- ۳۰ سال بعد از داستانی که در شریف برای علی دایی پیش آمد، شلوار جین هنوز در این مملکت قربانی می‌گیرد. زیاد هم لازم نیست راه دوری برویم. کافی است به دوشنبه‌شب هفته گذشته و استودیوی برنامه نود برگردیم؛ به جایی که دوستان تا آخرین لحظات مردم را چشم‌انتظار نگه داشته بودند و مصاحبه عادل با دایی را بازبینی می‌کردند، مبادا اعتبار ایران در جهان، حرفی زده باشد که کمی با سلیقه رفقا فرق کند. باز دایی خوش‌شانس‌تر از ظریف بود که بخشی از مصاحبه‌اش با کلی تاخیر اجازه پخش پیدا کرد. شلوار جین خیلی خطرناک است؛ دست‌کمش نگیرید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.