نگاهی اجمالی بر یک دهه تئاتر در استان فارس ۹۰-۸۰/جای خالی تئاتر دانشجویی در شیراز

خبر پارسی – محمود ناظری – من نه مورخ هستم و نه کارمندی که می داند قرار است با دادن بیلان کاری و ضمیمه کردن آمار و ارقام و احتمالن روی هم گذاشتن چند پوستر و بوروشور، پرونده ی تئاتر یک سال را در اختیار مافوق قرار بدهد که آن هم عموما نه بازنگری می شود و نه بررسی و نه استنتاجی در پی دارد و بازخوردهای فرهنگی- اجتماعی – اقتصادی و سیاسی اش حتی مورد مداقه قرار می گیرد.
از منظری، تئاتر در استانهای کشور، جدا از تئاتر استان تهران که برای خودش مقوله ای ست، کمابیش مشابهت هایی دارند مثل بودجه و امکانات سخت افزاری، بحث آموزش، بحث دانشکده ها و محیط های آموزشی آکادمیک، نحوه ی تعامل سایر دستگاه های متولی فرهنگ از جمله صدا و سیما، شهرداری، حوزه ی هنری و از این قبیل با اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی، میزان توجه رسانه های مجازی و مطبوعات به فعالیتهای تئاتری، میزان تولیدات پایه ای تئاتر همچون کتابهای تئوریک و نمایشنامه، بررسی دستاوردهای حضور تئاتر استان در رویدادهای تئاتری مهم سراسری همچون تئاتر فجر و سایر مسابقات و رقابت های ارزشمند کشوری، میزان مشارکت و استقبال مردمی از تئاترهای تولیدی، مسائل مبتلابهی همچون انجمن های نمایش، نحوه ی استفاده از خود اهالی تئاتر در تصمیم گیری های تئاتری و حضور در هیات های بازخوانی و بازبینی و داوری، بررسی نتایج و کارکردهای واقعی و عملی گروه بندی فارغ از آنچه روی کاغذ می آید، نگاه مسوولین به این فعالیت و جایگاه تئاتر نزد مردم و تاثیرات متقابل دیدگاه های سنتی و یا موقعیت های فرهنگی و بافت های اجتماعی با پدیده ای همچون تئاتر و مسائلی از این قبیل، که هر کدام نیازمند برگزاری نشست ها و تطبیق آمارها با واقعیت موجود و آگاهی نسبی و روشن از وضعیت شفاف داده هاست، اگرچه در جای خود می تواند یکی از منابع رهیافت به بررسی و واکاوی فعالیت تئاتر در یک دهه باشد، همین موضوع حتی گاه در عمل و ظاهرن ما را با تعداد بسیاری اسم از فعالین تئاتر و اجراهای بر صحنه رفته و موفقیتهایی در جشنواره ها و رویدادها رو به رو می سازد که عینهو همه چیز به سامان و خوب ارزیابی گردد.
از این گذشته، فعالیت هایی که نیازمند پویایی، فرصت و زمان و استمرار هستند، پدیده ای منفک از سالیان پیش و پس از خود نیست و آنچنان نیست که بتوان یک دهه ی آن را از این پیوستگی مرتبط جدا کرد و جداگانه به ارزیابی نشست. کماانکه نمی توان اثرات برامده از سالهای منتهی به خرداد۷۶و پس از ان تا سال ۸۴ را، بر چند سالی پس از آن نادیده گماشت، به نحوی که در آمار مختصری که در پایان اورده ام مشاهده می شود چگونه عمده فعالیتهای قابل اعتنا درواقع در سالیانی متمرکز شده است که متاثر از زمان یاد شده بوده است. و یک نکته هم اینکه اساسن قیاس ما، باید بر چه مبنا و در مقایسه با چه ایده آل مورد توافقی جمعی انجام شود؟
من می توانم به عنوان فعالیت دهه ی نود استان فارس از سال هشتاد تا نود، آماری از اسم کارگردانانی که بیشترین اجراها را به روی صحنه برده اند، یا بهترین ها را – از دید چه کسی و با چه مقیاس و معیاری؟ جوایز؟ میزان استقبال مخاطب؟ نقدهای خوب مطبوعاتی ؟- ردیف کنم. همچنین می توانم فقط از نمایش های معدودی اسم ببرم که در طول این دهه توانسته اند پس از موفقیت در اجراهای استانی و منطقه ای به جشنواره تئاتر فجر راه بیابند. می توانم از نمایشنامه نویسانی نام ببرم که بیشترین یا بهترین – و باز با چه متری؟- نمایشنامه ها را نوشته اند یا از صاحبان متونی که در جشنواره های سراسری تئاتری، مسابقه ادبیات نمایشی ایران و یا تولید متون فاخر جشنواره فجر، رتبه های برتر را کسب نموده اند و همچنین از کتاب های معدود منتشر شده ی تئاتری در مقوله های مختلف آن از جمله مباحث تئوریک و پژوهش و تاریخ نگاری تئاتر استان و نمایشنامه.
همچنین می توانم به افت و نزول جایگاه تئاتری این استان به خصوص در اواخر دهه به این سو و با تمرکز بر شاخص موفقیت در جشنواره های منطقه ای و فجر اشاره کنم، و یا به اتفاقات ناخوشایند و زشت در چند جشنواره ی استانی اخیر و در مراسم اختتامیه، همچنین به نزول جایگاه تصمیم گیری ارزیابی های فنی و درعوض دست اندازی ارکانی غیر مرتبط با این جایگاه که منجر به دخالت هایی غیر فنی در داوری ها و بازبینی ها شده است.
و همینطور در قیاس با گذشته، می توانم به جای خالی فعالیت های تئاتری دانشگاه شیراز و دانشکده ی علوم پزشکی و به خصوص جهاد دانشگاهی اشاره کنم که زمینه ساز تشکیل گروه های منسجم و خوب تئاتری در میان دانشجویان اغلب غیر بومی که در رشته های غیر مرتبط تحصیل می کردند شده و پیشینه ی خوبی در دهه شصت و هفتاد از خود برجای گذاشتند، که متاسفانه با خروج جهاد دانشگاهی از مجموعه ی ساحلی و تعطیلی جشنواره ی پرسابقه اش با عنوان قطعات نمایشی، اتفاقات و تغییرات سیاسی- فرهنگی منجر به ایجاد وقفه در فعالیت های فوق برنامه ی تئاتر در دانشگاه شیراز و توقف در تداوم برگزاری جشنواره ی بهار نمایش دانشگاه شیراز، این بستر مناسب ایجاد شده از پس سالیان درازی فعالیت، نادیده و حتی زایل گشت. با اینحال و پس از ایجاد دانشکده های هنری مرتبط با این رشته، انتظار این بود که این خلاء پر شده و فعالیت تئاتری دانشجویان به این حوزه منتقل شده و در تعامل با تئاتر استان قرار بگیرد و سبب ارتقاء کیفی تئاتر استان گردد که متاسفانه علیرغم گذشت چندین سال، این مهم اتفاق نیفتاده و جز اتفاقات جسته گریخته، این نهادها نتوانسته اند در تعامل با مجموعه ی تئاتر در استان، تاثیر ملموس و مشهود و کارامدی از خود به جای بگذارند، که از جمله دلایل آن می توان دورافتادگی دانشکده ها از شهر، بسته و در خود عمل کردن انها، ضعف در به کارگیری از اساتید و مدرسین مجرب، و عدم علاقه ی برخی از دانشجویان به رشته ی تحصیلی خود عنوان کرد.
نبود زیرساختها و امکانات سخت افزاری، کمی بودجه و عدم شفافیت در این زمینه، عدم بررسی و ارزیابی کارشناسانه از فعالیتها و بسند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.