خبر پارسی – تصور یک روز بدون آب. حتی فکر کردن به این چالش هم ذهن را مشوش می‌کند. چه رسد به اینکه در عمل با این گرفتاری روبرو شویم، روزی را بدون آب آغاز کنیم، روزی که تمام کارهایی که به واسطه وجود آب انجام می‌شود، متوقف بماند!
نگاه به آمارها و بررسی آنچه طی دو سه سال اخیر بسیار پررنگ و بی‌شمار توسط افراد مختلف، اعم از مسئول و کارشناس، در قالب عدد و رقم و هشدار توسط رسانه‌ها به جامعه منعکس شده است، نشان می‌دهد که چنین روزی چندان هم دور نیست، اگر نخواهیم باور کنیم که بحران بی‌آبی، موضوعی کاملا جدی بوده و حیات را تهدید می‌کند.
حیات تنها منظور از زندگی انسان‌هایی که قادر به کوچ کردن هستند، نیست، منظور مرگ همه موجودات است، گیاهان، جانوران و هر آنچه که نشان‌دهنده زندگی است،‌ بدون آب معنایی ندارد و نابود می‌شود.
به گفته صاحب‌نظران، یکی از استان‌های بحرانی در چالش بی‌آبی، فارس است، استانی پهناور که به واسطه نبود مدیریت صحیح و پیگیری یک باور غلط، اکنون به چاله بحرانی فروافتاده و خروج از آن منوط به مشارکت همه مردم است، مردمی که امروز باید نشان بدهند تا چه حد به موطن خود عشق و علاقه دارند.
یک بار دیگر خبرها را مرور کنید، افزایش تعداد دشت‌های بحرانی، افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی، ایجاد فروچاله‌ها زیر سطحی، فرونشست زمین در بخش‌های مختلف، خشکیدن باغ‌ها، کوچ روستائیان، مرگ قنات‌ها، رودها و تالاب‌ها و تغییراتی که در سطح وسیع در گونه‌های جانوری و گیاهی، آرام و خزنده پیش می‌رود و همه و همه نشانه‌های جدی است از یک بحران!
اما این نکته که مسئولان همواره و بنا بر عادت دیرینه مسئولیت را به مردم محول کرده و آنان را در خط مقدم هر چالشی قرار می‌دهند، این بار نیز محسوس است، در تبلیغات، در واکنش‌ها، در شعارهایی که هر بار در هر برنامه و مراسمی می‌توان شنید، در اخبار و گزارش‌هایی که منتشر می‌شود،‌ مردم، کلمه‌ای است که از زبان هیچکس نمی‌افتد، در هیچ گزارش و خبری کنار گذاشته نمی‌شود.
مدیران آب مردم را مسئول می‌دانند، در کشاورزی مردم را به لزوم رعایت الگوها فرامی‌خوانند و …. مردم هم باور کرده‌اند که همه مشکلات ناشی از عملکرد آنان است و اکنون باید عقوبت شوند.
حال کمی به گذشته بازگردیم، در روزهای نه‌چندان دور، ۱۵ سال قبل، تیترهای افتخار آمیز مدیران را مرور کنیم، روزهایی که از کشت انواع محصولات کشاورزی در استانی نظیر فارس می‌گفتند و بر خود می‌بالیدند که در تولید گندم، ذرت، برنج و هندوانه و هرآنچه آب بر محسوب می‌شود، مقام اول را کسب کرده‌ایم!
هفده‌سال مستمر عنوان اولی را در تولید محصولاتی کسب کردیم که شیره جان زمین را مکید، محصولاتی که زمین را از حاصلخیزی انداخت و روزگارمان را با تهدید بی‌آبی مواجه کرد.
کمی نزدیک‌تر، روزهایی که طرح انتقال آب‌های زیرزمینی شهری نظیر شیراز با انجام زهکشی از ذهن مسئولان گذشت و علی‌رغم مخالفت‌های بسیاری از کارشناسان، از سوی آب منطقه‌ای فارس اجرایی شد.
زهکش‌ها ایجاد شدند و آب به دشت سروستان منتقل شد و مسئولان خوشحال به‌دنبال اجرای فاز دوم آن، برای خود هورا کشیدند و مردم از زیر پای شیراز که خالی و خالی‌تر می‌شود، بی‌اطلاع، گام‌هایشان را هر روز محکم‌تر از روز گذشته برای کسب روزی بر زمینی می‌گذارند که خداوند بی‌منت به آنان عطا فرموده است.
گذشته را ورق بزنیم و از مسئولان بخواهیم که پرونده‌های موجود در بایگانی‌هایشان را بر اساس آنچه مقام معظم رهبری فرمود، شفاف و دقیق، به مردم اطلاع‌رسانی کنند، اینکه مجوز حفر چه تعداد چاه در چه نقاطی از استان به چه کسانی اعطا شد، آنهم در چه مدت زمانی؟
مسئولان جهادکشاورزی و آب منطقه‌ای فارس که قاعدتا باید کارشناسانه تصمیم‌گیری می‌کردند، پاسخ دهند که مجوزهای صادره برای حفر و تجهیز چاه‌ها از کجا صادر شد و فارس را به بهشت حفاران بدل کرد. بهشتی که برای مردم این استان، جهنمی داغ را وعده می‌دهد!!
مسئولان آب و فاضلاب هم باید به‌میدان پاسخگویی بیایند، آیا اینکه طی سال‌های اخیر حدود ۳۰ درصد از کل آب موجود در شبکه‌ها، هدر رفته و می‌رود، صحیح است؟
اینکه طی سال‌های گذشته تاکنون حتی یک سیستم تصفیه مناسب فاضلاب که پساب آن کفاف آبیاری فضای سبز شهری را بدهد یا بتوان از آن در کشاورزی و صنعت استفاده کرد، ایجاد نشده است؟ صحت دارد؟
مدیر عامل آبفای استان فارس با تایید این نکته که به طور میانگین بیش از ۲۶ درصد از کل آب موجود در شبکه‌های استان فارس هدر می‌رود، از این مهم پرده برداشت که ۲ هزار کیلومتر از شبکه‌های آب شرب استان نیازمند اصلاح و تعویض است اما تنها در هر سال ۱۵۰ کیلومتر شبکه اصلاح می‌شود.
با یک ضرب و تقسیم ساده پی خواهیم برد که برای تعویض کل شبکه معیوب، با این فرض که طی سال‌های آینده، بر این میزان اضافه نشود، نیازمند بیش از ۱۳ سال فرصت هستیم!!!
از طرفی موضوع هدرروی آب در بخش کشاورزی و کشت برنج، به‌عنوان یک محصول پرآب‌بر، در استان فارس که بی‌آبی لب‌های آن را خشک کرده است، همچنان ادامه دارد و هنوز هم مشخص نیست متولی این امر جهادکشاورزی است یا آب منطقه‌ای!! یا مردم!
اینکه عده‌ای در کامفیروز، مرودشت(کنار جاده شیراز اصفهان) در سپیدان و بسیاری از نقاط استان فارس با آب چاه، برنج می‌کارند را همه مردم می‌دانند اما مسئولان!!!
به گفته مسئولان و کارشناسان، آخرین بقایای رودخانه‌های استان فارس هم یا خشک شده یا مسیر خشکیدن را با عجله طی می‌کند، قره‌آقاج خشکیده و کر، کمترین میزان آب را طی ۱۰۰ سال اخیر دارد!
حال تلاش می‌کنیم تا سدهای بزرگ‌تری را احداث کنیم و به‌دنبال تکمیل رودبار هستیم تا با استفاده از آب آن سه شهرستان فسا و داراب و زرین‌دشت را آب بدهیم!! بی آنکه یادمان باشد سد درودزن اکنون کمترین میزان ذخیره را تجربه می‌کند، ذخیره‌ای که حدود ۹۰ درصد آن به کشاورزی و تنها ۵ درصد آن به آب شرب اختصاص می‌یابد.
بنا بر تایید مسئولان بخش‌های مختلف، کشاورزی بیشتر از ۹۰ درصد(بین ۹۲ تا ۹۴ درصد) کل مصارف آب در استان فارس را شامل می‌شود و تنها ۵ درصد کل آب، سهم شرب است، حال مدام از شهروندان می‌خواهیم که در مصرف آب، صرفه‌جویی کنند.
اگرچه نمی‌توان کتمان کرد که مردم ایران، بدترین شیوه مصرف آب را دارند و سرانه مصرف هر ایرانی به طور میانگین ۲۵۰ لیتر در روز است.
به گفته محمدعلی قلندری، مدیر عامل آبفای استان فارس، استاندارد سرانه مصرف آّب در سال‌های پرآبی، حداکثر ۱۵۰ لیتر در شبانه روز، در سال‌های خشکسالی ۱۱۰ لیتر و در زمان بی‌آبی(حال حاضر) بین ۵۰ تا ۷۰ لیتر در روز است، با یک محاسبه ساده متوجه خواهیم شد که مردم ایران، با پنج برابر میزان استاندارد مصرف آب در زمان بی‌آبی، رکوردار جهان هستند!
قلندری اعتقاد دارد که اگر مردم ۲۰ درصد مصرف خود را کاهش دهند، بی‌تردید از مرحله بحران می‌توان جان سالم بدر برد!
اما این مسئول هم قبول دارد که با اختصاص اعتبار مناسب و ترمیم تمام شبکه‌های فرسوده انتقال آب می‌توان هدرروی آّب در شبکه‌ها را کاهش داد.
باید بپذیریم که امروز هم علی‌رغم تمام مصائب و مشکلات، هنوز مسئولان نپذیرفته‌اند که سهم آنان در بحران امروز بسیار بیشتر از مردم است لذا باید با مسئولیت‌پذیری، پاسخگوی مدیریت نامدبرانه مدیران سلف خود باشند و راهکارهایی را در پیش بگیرند که سهم بیشتری می‌تواند در رفع بحران آب داشته باشد.
بی‌تردید با برخورد جدی‌تر، می‌توان متخلفانی که در این وانفسا، برنج می‌کارند یا چاه عمیق حفر می‌کنند و کف چاه‌هایشان را به قیمت حیات یک جامعه، می‌شکنند، کسانیکه در این دوره به‌دنبال ترویج کاشت هندوانه و ذرت هستند و … را مجاب کرد که به راه باز گردند.
باید به جامعه گفت که یک کیلوگرم برنج بالغ بر ۲۶ هزار کیلوگرم آب نیاز دارد، اگر قیمت پایه آب را براساس استاندارد جهانی یک دلار در نظر بگیریم، تولید برنج آیا مقرون به صرفه است؟ تولید گندم و هندوانه چه؟
صاحب‌نظران اعتقاد دارند که برنج و کاشت آن مختص مناطقی است که میانگین بارش سالانه آنها سه تا چهاربرابر بارندگی ایران باشد و شالیزارهایشان از آب باران سیراب شود، نه حتی از آب جاری، چه رسد به سیراب کردن از آب چاه!!
باید بحران را باور کرد و اولین گروهی که باید این باور درونشان تحول و تعهد ایجاد کند، مسئولان هستند، مسئولانی که تصمیم‌گیری می‌کنند، برنامه‌ریز جامعه محسوب می‌شوند و همه مردم و آینده آنان متاثر از تصمیمات آنان است.

1 دیدگاه برای “فارس آب ندارد

  1. چاره این است که :
    اداره کشاورزی هدفمند وبا برنامه کاشت درختانی که نیاز به اب زیادی ندارند را توسعه دهد .
    به کشاورزان وام ویا تسهیلات صد در صدی بدهندبرای ابیاری قطره ای
    و صنایع را در روستا ها توسعه دهند تا مردم بیکار نشوند
    کیمیا این است که قدر آب باقیمانده را بدانیم وبا تمام وجود حفظش کنیم
    کیمیا ان نیست که در جستجوی انیم!!!
    انرژی هسته ای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.