سیاست مداران کمی فوتبال بازی کنند، همین!

خبر پارسی – این روزها فوتبال از نان شب هم واجب تر شده است. به همین خاطر است که برخی دویدن دنبال نان شب را رها کرده اند و به موقع به خانه می روند تا هیچ لحظه ای از بازی مردان فوتبال جهان را از دست ندهند. همین دیشب که قرار بود بازی ایران و آرژانتین برگزار شود خیابان های شلوغ تهران خلوتِ شاعرانه ای را تجربه م کرد که در آن نه صدای بوق ماشین ها بود و نه انبوه مردمانی که هر شب در خودروهای خود تنها به یک چیز می اندیشیدند، سبقت گرفتن از همدیگر به هر قیمتی. این توجه از طرف مردمانی است که گاه امید ها و آرزوهای خود را در ساق بازیکنان تیم فوتبال کشور خود ذخیره کرده اند تا بخشی از شادی و هیجان لازم برای زندگی خود را از این طریق تهیه کنند. در این میان، بین بورس بازان وال استریت در قلب آمریکا و گرسنگان قاره سیاه آفریقا تفاوتی وجود ندارد و این از معجزات فوتبال است.

فضل الله یاری در ادامه سرمقاله خود در روزنامه ابتکار نوشته است:
در بخش دیگری از جهان که اتاق های تصمیم گیری کشورهاست، نیز فوتبال چون خونی در رگ های سیاست جریان دارد.
هم حسن روحانی با لباس تیم ملی ایران در حال تماشای بازی ایران و نیجریه جام جهانی دیده می شود و هم معاون رئیس جمهور آمریکا در رختکن تیم فوتبال کشورش حاضر می شود.
فوتبال در چند دهه گذشته توانسته است خودش را به عنوان یک عنصر مهم به جامعه جهانی تحمیل کند و در این مسیر هم به حوزه ای برای تاثیرگذاری بر معادلات و مناسبات جهانی تبدیل شده و هم فرصتی است برای سیاستمداران تا از این طریق بر محبوبیت خود در میان رأی دهندگان کشورشان بیفزایند. به همین خاطر است که در میان سیاستمدارانی که با لباس ورزشی و در میدان فوتبال عکس گرفته اند، هم محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران، حضور دارد و هم اوو مورالس؛رئیس جمهور بولیوی. این یکی پا را فراتر از این گذاشته و با یکی از تیمهای باشگاهی کشورش هم قرارداد بسته و به عنوان بازیکن در آن حضور دارد.
تا اینجای کار علایق فردی هر انسانی به فوتبال، به عنوان یک ورزشِ جذاب و هیجان انگیز، می تواند انگیزه این کار باشد، اما زمانی که موضوع به شکل دیگری مطرح می شود کمی اهانت آمیز است. سوء استفاده سیاستمداران از یک ورزش جذاب با ارزشهایی که از فرهنگ و تمدن جهان سرچشمه گرفته، تنها وجهی پوپولیستی و مکارانه از چهره ی آنان را نشان می دهد. اما کاش واقعاً فوتبال بازی می کردند و این بازی جذاب را با همه قواعد و مقرراتش به زمین سیاست می بردند.
فوتبال در چند دهه ی گذشته در کنار سازماندهی مثال زدنی آن، به یک فرهنگ تبدیل شده است که می توان از آن درسهای بسیاری برای به کار گرفتن در میدان زندگی و سیاست آموخت. هم وقت شناسی را یاد آور می شود و هم جوانمردی را؛ هم همکاری با خودی را تبلیغ می کند و هم مدارا با حریف را؛ هم شادی دارد و هم اشک؛ هم احترام به ارزشهای مردم را می ستاید و هم تعظیم در برابر قانون را؛ می توان “پکیج” کاملی برای آموختن و به کار بستن از دل این ورزش جذاب بیرون آورد و به سیاستمداران هدیه کرد تا اندکی از آن تشویق هایی که بر سکوی ورزشگاه های جهان نسبت به فوتبالیست ها ابراز می شود به سمت آنان روانه شود.
پس به سیاستمداران توصیه میشود که در زمین سیاست اندکی هم فوتبال بازی کنند. در برابر جمعیتی که برایشان هورا می کشند، سر تعظیم فرود آورند. به سوت پایان وقت معمول بازی تمکین کنند، که پس از آن تنها به مضحکه ای برای همان تماشاگران تبدیل خواهند شد. داور بازی نمادی از قانون و محدودیت های قانونی است،به او احترام بگذارند و تشخیص خطا، گل و اوت را به عهده او بگذارند. او نماینده مردمی است که بر سکوها نشسته اند. فوتبال عرصه ی گفتگو هم هست. با زبان فوتبال می توان با دشمن هم سخن گفت. باید زیرا توپ را نشانه رفت نه ساق و ران و سر و دست حریف را. فوتبال جوانمردی در زمین بازی را هم تبلیغ می کند. یعنی این که صبر کنید تا حریف اگر که افتاده است، برخیزد، آنگاه در وضعیتی برابر با او رقابت کرد.
رعایت همین توصیه های فوتبالی در زمین سیاست می تواند بسیاری از سیاستمداران را به دور بعدی هم برساند؛ چه ادامه حکومت داری و قرار گرفتن بر مسند ریاست باشد و چه جاودانگی در قلب مردمان. کافی است در زمین سیاست کمی فوتبال بازی کنید، همین !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.