رای به قومیت یا رای به برنامه،مسئله این است!

خبر پارسی – فرزاد صدری – برگزاری انتخابات از مهمترین آرمان های انقلابی بود که همین چند روز پیش سالگردش را جشن گرفتیم و با بنیانگذارش تجدید میثاق کردیم.

هیچ تردیدی وجود ندارد که انتخابات از مهمترین شاخص های مردمسالاری است که می تواند نتایج بسیار خوبی در مسیر توسعه حاصل کند.در تمام نقاط دنیا،اهداف انتخابات بر پایه خواسته های مردم شکل می گیرد و هر نقطه از دنیا که برگزاری انتخابات در آن از سابقه بیشتری برخوردار یاشد،فاصله شعارهای انتخاباتی و خروجی انتخابات کمتر است.

در کشور عزیز ما ایران نیز نزدیک به ۳۵ سال است انتخابات برگزار می شود و کم کم باید به نقطه ای برسیم که بین شعارها و خروجی انتخابات نزدیکی بیشتری احساس کنیم.با این وجود که کشورهایی مثل آمریکا و کانادا نیز از تنوع قومیتی برخوردارند اما کمتر مشاهده کرده ایم که رای مردم این کشورها رای به قومیت و نژاد باشد اینجا اما در نبود احزاب قوی و در نتیجه سردرگمی انتخاباتی، مردم هنوز به قوم خود،یعنی ترک و لر و بلوچ و عرب و …رای می دهند و یه نظر کسی مجلس را قوه ای برای قانونگذاری نمی خواهد بلکه مجلس برای آنها مکانی برای فخر قومیتی محسوب می شود!اندیشه خطرناکی که از دل آن فاشیسم و نازیسم بیرون می آید!

 در گزارش ذیل سعی کرده ایم نکته نظرات شهروندان روشنفکر شیرازی را بیان کنیم شاید بخشی از مردم با خواندن این گزارش برنامه محوری را در رای دادن به کاندیداها جایگزین قومیت گرایی کتتد.

سیمین دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه شیراز است.او مهمترین وظیفه نمایندگان را نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی و نیز وضع قوانین جدید در حوزه های مختلف فرهنگی،سیاسی،اجتماعی و اقتصادی و ورزشی می داند.

سیمین می گوید:یکی از دلایل اصلی توسعه پایدار در کشورهای پیشرفته رعایت چارچوب فلسفه وجودی انتخابات است.به این معنا که رابطه معنا داری بین شعارهای کاندیداها و عملکرد آنها پس از انتخاب وجود دارد.یعنی اگر کاندیدایی حرف از بستر سازی برای توسعه می زند در وضع قوانین و نطارت بر حسن اجرای آن بیشترین تلاش را می کند که توسعه در همه ابعاد سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی اش شکل بگیرد و در این مسیر دست از نگاه دگم اندیش و بسته و ایستا بردارد و قوانین را متناسب با تحولات روز جهانی وضع کند.به طور مثال اگر یک روزی آزادی بیان مخل امنیت اجتماعی محسوب می شده و اصحاب رسانه در زندان خطوط قرمز محصور بودند امروز نقد اصحاب قدرت است که جامعه را به سمت توسعه و امنیت اجتماعی سوق می دهد.پس در انتخاب نماینده خود در خانه ملت باید دقت کنیم و اجازه ندهیم تفکری قوانین را برای ما بنویسد که خروجی آن انحطاط و دیکتاتوری است.

به اعتقاد این دانشجوی رشته حقوق دانشگاه شیراز جریان اصلاحات مهمترین جریانی است که می تواند سرزمین ما را به توسعه پایدار نزدیک کند،لذا فقط با حضور گشترده در صحنه و رای به جریان فکری اصلاحی است که می توان به آینده ای روشن برای ایران اسلامی امیدوار بود.

محمد دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز است.او مشارکت گسترده را تنها عامل خارج شدن از استبداد فکری نمی داند.به اعتقاد این دانشجوی رشته پزشکی فقط با مشارکت گسترده و آگاهانه است که می توان به مجلسی قوی در آینده امیدوار بود.

محمد می گوید:نگاهی به کشورهای عقب نگه داشته شده این نکته را اثبات می کند که نگاه قومیتی به انتخابات چه نگاه مخربی است.نگاهی که در قرن ۲۱ یک فاجعه می ماند و همه دغدغه ما نباید مشارکت گسترده در انتخابات باشد بلکه مشارکت مسئولانه و آگاهانه از مشارکت گسترده مهمتر است.در حالی که شهروندان کشوری مثل آمریکا هویت خود را ملیت خود می دانند ما هنوز هویت خود را در قومیت های ترک و لر و عرب و کرد و بلوچ معنا می کنیم!برای شهروند آمریکایی نهایت قومیت فامیل درجه یک است و هرگز در مسیر حفظ منافع کشور و در بزنگاه انتخابات نگاه قومیتی را اعمال نمی کند.در نگاه شهروند آگاه مهمترین مولفه برای رای دادن برنامه داشتن و البته برنامه خوب داشتن است.برنامه ای که کشور را در مسیر استانداردهای قوانین سیاسی،اقتصادی،فرهنگی،ورزشی و شهروندی قرار دهد و از فرصت مردمسالاری دینی به بهترین وجه استفاده مطلوب کند.

این دانشجوی پزشکی معتقد است:هر اشتباهی در انتخاب کاندیدای اصلح منجر به نابودی آرمان های انقلاب می شود.همین که انقلاب فرصت انتخاب را به ما داده است نعمت بزرگی است که باید از آن استفاده بهینه کرد. متاسفانه ما دست به انتخاب غلط می زنیم و گناه آن را گردن حاکمیت می اندازیم.

او می گوید :رای من رای به تدبیر و اعتدال است.جامعه از دعواهای سیاسی خسته شده و آرامش و اعتدال را در کنار تدبیر و امید می خواهد.

 علیرضا دانشجوی معارف دانشگاه شیراز است و خود را یک اصولگرای اصلاح طلب معرفی می کند.در نگاه علیرضا انتخابات نوعی مبارزه علیه جهل است که باعث رشد جامعه دینی می شود.

این دانشجو می گوید:هنوز در دنیا کم نیستند کشورهایی که از نعمت مردمسالاری محروم و یا محدود هستند لذا جمهوری اسلامی ایران باید افتخار کند که به برکت انقلاب توانسته بیش از ۳۵ سال در حوزه های مختلف انتخابات را برگزار و از دیکتاتوری فاصله بگیرد.با این وجود معتقدم آنگونه که زیبنده نام مقدس جمهوری اسلامی است نتایج اثریخشی را از انتخابات مشاهده نکرده ایم و حتی در برخی موارد دچار بحران هم شده ایم.معتقدم وقت آن رسیده که مردم را فقط برای حضور در پای صندوق های رای نخواهیم.بلکه با آگاهی دادن به مردم و بصیرت انقلابی آنها را متوجه کنیم که به کی و چرا رای دهند؟متاسفانه علی رغم اینکه شیراز یک شهر مذهبی و فرهنگی است اما به دلیل بافت جمعیتی شهر بسیاری از رای ها رای قومیتی است که نتیجه اثربخشی از انتخابات را به دنبال ندارد و ما می بینیم در انتخابات نگاه و عملکرد انتخاب کننده ها و انتخاب شوندگان با فلسفه وجودی انتخابات سنخیتی ندارد. این نوع انتخاب مسیری را در برابر انتخاب شونده قرار می‌دهد که به جای پیگیری جامع امور توسعه و منافع ملی و یا استانی، مشغول فعالیت‌های محدود قومی می‌شود  که با آموزه های دینی ما نیز در تضاد است.

وی می گوید رای من در انتخابات به آن اصولگرایی است که بر سر منافع ملت و میهن و صد البته کتاب خدا و سیره پیامبر و ائمه با هیچکس معامله نمی کند و بر اصول خود ایستادگی می کند.این اصولگرایی در نگاه من نوعی اصلاح طلبی در جامعه است!

بهروز یک شهروند عادی است که تحصیبلاتش در حد دیپلم است و در خیابان مشیر فاطمی در یک مغازه کفش مشغول به کار است.

این شهروند می گوید:من به لحاظ قومیتی از طایفه لر هستم اما آدم متعصبی نیستم و در انتخاب خود نگاه قومیتی را لحاظ نمی کنم.آنچه که برای من اهمیت دارد رونق اقتصادی است.اگر نماینده ای بتواند با برنامه های خود رونق اقتصادی ایجاد کند و شادی را به جامعه بیاورد و نیز کمک به وضع قوانینی کند که منجر به افزایش توان خرید مردم شود به او رای خواهم داد طبیعی است که با این نگاه برای من تفاوتی نمی کند که این کاندیدا لر است یا ترک یا عشایر یا هر قومیت دیگر.او حتا شاید شیرازی نباشد ،به نظر من مهم نیست چرا که قرار نیست در مجلس شورای اسلامی که وظیفه اش قانونگذاری است به قومیت نمایندگان فکر کنیم همانطور که حضرت علی (ع) می گوید:ببین چه می گوید نه که می گوید.

از بهروز می پرسم با این وجود که یک دیپلمه هستی اطلاعات خوبی از مجلس داری  و اینکه باید به کی و چی باید رای بدهی!آیا در بیان مدرک تحصیلی اش صادق بوده و واقعا دیپلم است؟ می خندد و می گوید:من در تلگرام کانال های مفیدی را عضو هستم که همه مطالب آن را با دقت و علاقه می خوانم و اصلا این شبکه های اجتماعی برای من کمتر از دانشگاه نیست.به همین دلیل در حد سواد خودم می دانم چگونه حرف بزنم.

آخرین گزینه ای که سراغ او می رویم روشنفکر نیست و تحصیلات چندانی هم ندارد.سمیه یک بانوی خانه دار شصت ساله است.او می گوید: هیچ الگویی برای رای دادن ندارد و اگر کاندیدایی پیدا کند که به لحاظ قومیتی به او نزدیک یا همسان باشد رای خود را به نفع او به صندوق می اندازد!

سمیه می گوید:کاندیداها در طول انتخابات خیلی حرف می زنند اما به اندازه ای که حرف می زنند عمل نمی کنند!آدم نمی داند کی راست می گوید و کی دروغ؟بنابراین الگویی برای اینکه به چه کسی رای بدهم ندارم در نتیجه می گویم اگر کسی در محله ما یا در میان فامیل ما کاندیدا بود به او رای خواهم داد چرا که ممکن است روزی به کارم آید و گرهی از مشکلاتم باز کند!

***

سمیه ها کم در جامعه نیستند و در طول این۳۵ سال برای این قشر از جامعه نه برنامه ریزی داشته ایم و نه حتا به آن فکر کرده ایم!

مهم ترین معضل ما در حوزه «فرهنگ عمومی» است. آنجا که « دانایی محوری » باید دغدغه هر روزه دستگاه ها و نهادهای فرهنگی ما باشد. سال هاست شعار پایتخت فرهنگی می دهیم بدون آنکه به مؤلفه های پایتخت فرهگی توجه کنیم.

بنا بر این گزارش متاسفانه در فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی قوم نهاد، انگیزه و جاذبه ای برای افراد نخبه و دلسوز برای حضور در صحنه‌های سرنوشت سازی مثل انتخابات باقی نمی‌ماند چرا که بیشتر امور اجتماعی و فرهنگی و سیاسی تحت تاثیر مدیران و انتخابات برآمده از سهمیه و انتخاب قبیله ای قرار گرفته و اندیشه‌های فراقومی در مسیر پیگیری مطالبات مطرود می‌گردد. متاسفانه این معضل در کلانشهر فرهنگی شیراز به شکلی قوی و شدید مشاهده می‌شود و برآیند انتخابات برگزیدن افرادی بوده که لابی قومی قوی تری ایجاد کرده بودند و این فرآیند در هر دوره ای تکرار می‌ شود.

در اینکه نمی‌توان قومییت و نژادها را از فرهنگ جامعه حذف کرد شکی وجود ندارد اما وظیفه رسانه هاست که تاثیرات قومیتی را  در انتخابات به حداقل برسانند.

به قول یک فعال سیاسی:اگر جامعه توسعه یافته نداشته باشیم نه تنها افراد مفید انتخاب نمی‌شوند بلکه آن‌ها معضلی برای جامعه خواهند شد.”

آیا شهروندان شیرازی افراد مفید انتخاب می کنند یا با رای به قومیت ها معظلی به معظلات جامعه اضافه می کنند؟

معتقدم شهروند وقتی با حقوق خود آشنا باشد، دستگاه های مختلف شهری را به خوبی کنترل می کند. او حتی می داند که چگونه باید تصمیم بگیرد و در چه جهتی عمل کند. با این توصیف وقت انتخابات که فرا می رسد نه به « احزاب » ، نه « گروه ها » و نه حتی به « چلوکباب » رأی نمی دهد! که رأی او رأی به فکر و برنامه است اگرچه ممکن است حزب یا گروهی برنامه ای منسجم داشته باشد بنابراین اگر بر این تکلیف عمل کند هیچ باک ندارد که به حزب با برنامه رأی داده است.

انتخابات پیش رو فرصتی برای تربیت « شهروند دانا » است.شهروند دانا  عمران و آبادی را به دنبال خواهد آورد. مثالی ساده می زنم شهروند دانا وقتی به برنامه رأی بدهد این برنامه قطعاً عمران، بهسازی و آبادانی به همراه دارد. او هرگز به قوم و خویش، دوست و یا پول و غذا رأی نخواهد داد چون صاحب تفکر است، شهرش را دوست دارد و خواهان رفاه و امنیت است،او تربیت شده تا خود فرهنگ سازی کند و برای دیگر همشهریانش الگو باشد.

منتشر شده در روزنامه افسانه

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.