بغضی شکفته در شعر/سیمین بهبهانی راوی قصه هایی از سرنوشت زن ایرانی

خبر پارسی – روح انگیز کراچی –
کولی نهان کن دلت را در کنج پستوی خانه
تا در خموشی نپیچد آواز او عاشقانه…..
اما او خود را نهان نکرد و صادقانه خویشتن اش را در شعر باز گفت و هویتی تازه اززن را به نمایش گذاشت:زنی توانمند،وطن دوستی دلسوز،معلمی آگاه و خیر خواهی اجتماعی که توانست،علاوه بر نقش هایی چون مادری و همسری،در جامعه و در شعر فارسی این هویت تازه را تعریف کند.
حاصل ۶۳ سال فعالیت شعری سیمین دو دوره شعری است،که در هر یک هویتی متفاوت از زن را نشان داده است.سیمین در دوره نخست شاعری برخوردی احساسی با مسئله زن داشت و شعرهای بسیار زیبای حسی،اجتماعی و واقع گرایانه درباره سرنوشت زن روسپی،رقاصه،معلم و زن فقیر سرود و در بیشتر اشعارش از شور جوانی،هیجان و عواطف زن گفت.اما در شعر او و شعر های لعبت والا،فروغ فرحزاد و دیگر زنان شاعر این بن مایه به فراوانی وجود داشت و گویی اشعار زنانه ای از این دست در آن مقطع زمانی واکنشی به سنت های مردانه جامعه بود.
در دوره دوم شعری او که از سال ۱۳۶۰ آغاز شد،مادر شعر زنانه امروز ایران آگاهانه دغدغه سرنوشت زن ایرانی را داشت و با رویکردی دیگر به زن،زندگی و جامعه نگریست و در شعری متفاوت هویتی دیگگر از زن ایرانی را تعریف کرد و در این مرحله گذار،توانمندی و تحمل زن را گوشزد کرد:
بید را بگو که بلرزد ، باد را بگو که بتازد

ننگ بید وباد مبادم ، کاج استوار بلندم

و به شیوه های مادرانه شکیبایی و آزادگی را تعلیم داد:
مار اگر مار خانگی ست،در امان میگذارمش
گرچه بیداد می کند،همچنان دوست دارمش
سیمین بهبهانی همچون پدر و مادرش دغدغه سرنوشت زن ایرانی را داشت و در تاریخ تحول سرنوشت او شخصیتی تاثیر گذار بود.شعرش بازتاب صادقانه تجربه های زنی بی نقاب بود.
می رفتم و آوازم با هق هقی از بغضی
صد بوسه می زد از پی بر پای بی پایی شان
مادرانه های سیمین از ناب ترین اشعار مادرانه شعر فارسی است.رفتار مادری خردمند در برابر فرزندانی خشن و بی ملاحظه:
انگار من زادمتان کژتاب و بدخوی و رمان
دست از شما گر بکشم مهر از شما بر نکنم
انگار من زادمتان ماری که نیشم بزند
من جز مدارا چه کنم با پاره جان و تنم
سیمین استاد شیوه ترین شعر و نثر فارسی در روزگار ما بود. و او با تسلط کاملی که به زبان های فارسی و عربی وشعر فارسی داشت،بی نقصترین شعر و نثر را نوشت و توانست ساختار دیرسال غزل فارسی را تغییر دهد.او خود در آخرین مصاحبه اش می گوید:«معلمی تاثیر بسیار خوبی در شناختم نسبت به ادبیات داشته است.اگر شعر من توانی دارد و الان با اطمینان می‌توانم بگویم که هیچ کدام از فنون شعری نیست که خوب خوب نشناسم، به علت آن است که سی سال به طور مدام کار تدریس ادبیات انجام دادم. در این سال‌ها، متون قدیم را بسیار خوب و با دقت خواندم و اگر این فرصت برایم نبود ،شاید نمی‌توانستم بیش از صد وزن تازه به ادبیات تقدیم کنم. بیشتر شعرهای من وزن‌هایی دارد که در شعر فارسی سابقه ندارد. هیچ کس نتوانسته کوچک‌ترین نقصی در شعر من پیدا کند و من این را مدیون تدریس در مدرسه هستم.»سیمین بیش از پانصد غزل تنها تغییر او در اوزان عروضی نبود،بلکه غزل اجتماعی او حاصل اندیشه ،تجربه،نگاه تازه،احساس و کشف عرصه های نو بود.سیمین در سرایش اشعار تصویری هم استتاد بود.
شلوار تاخورده دارد مردی که یک پا ندارد
خشم است و آتش نگاهش یعنی تماشا ندارد
شعر سیمین تنها ذوق و احساس شاعرانه نیست؛هر واژه اندیشه ای است و هربیت مفهومی را باز تاب می دهد.
یک مغز و صد بیم عسس فکر است در چارقدم
یک قلب و صد شور هوس شعر است در پیرهنم
سیمین نه تنها شاعر بلکه نویسنده ای بود که راز و رمز روایت گویی را می دانست،چه به صورت منثور-در کتاب های با مادرم همراه،آن مرد مرد همراهم،با قلب خود چه خریدم،کلید و خنجر-و چه در غزل های روایی اش که با مهارت یک قصه گو و با پیوند ابیات غزل شخصیت پردازی و تصویر پردازی کرد تا قصه ای را برای ما بگوید.
او مادرانه برای تمام فرزندان وطنش قصه هایی از سرنوشت زن ایرانی گفت.قصه بغض های در گلو مانده مادرانمان…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.