با احترام، برای بچه سوسول‌ها!

خبر پارسی – رسول بهروش –

یک- پنجشنبه هفته گذشته یک بازی سمبلیک در ورزشگاه آزادی برگزار شد که حاشیه‌های آزاردهنده فراوانی به همراه داشت. قرار بود در این مسابقه ستارگان پیشین فوتبال ایران به مصاف منتخب بازنشسته‌های لالیگا بروند. با این وجود چنان اتفاقات هولناکی پیرامون این بازی رخ داد که اعصاب همه را به هم ریخت. جواد نکونام که قرار بود نقش اول این بازی باشد، همه را قال گذاشت و خبری از او نشد. بعدتر تازه جواد را متهم کردند به اینکه به بقیه مدعوین هم زنگ زده و گفته در این بازی شرکت نکنند! به طور همزمان، تعداد زیادی از ستاره‌های محبوب مملکت هم به خاطر خرده اختلاف‌های شخصی حاضر نشدند در این بازی شرکت کنند. یک نفر هم رسما گفت: «چون فلانی کنار کشید، من آمدم!» در رختکن تیم ستاره‌ها هم کلی اتفاقات عجیب و غریب و تکان‌دهنده رخ داده؛ چنان که علی پروین گفته اگر فقط بخشی از این ماجراها را بازگو کند، حال مردم از فوتبال به هم خواهد خورد. وضع چنان بوده که خداداد عزیزی رسما به یکی از رسانه‌ها گفته: «دیگر غلط بکنم در چنین مسابقاتی حاضر شوم.» با این همه اما شاهکار اصلی را اسطوره‌ای رقم زد که مدعی شد برای حضور در این مسابقه ۱۰۰میلیون تومان دستمزد می‌گیرد. وقتی به آقای ستاره گفته‌اند از علی پروین حیا کن، گفته: «به خاطر گل روی سلطان شما ۵۰میلیون بدهید!» توجه داشته باشید که بازی مورد نظر قرار بوده با اهداف خیریه برگزار شود!

دو- صبح شنبه عکس و خبری ناراحت‌کننده در مورد یک نوجوان مریض در رسانه‌ها منتشر شد. «حنانه»، دسته‌گل معصومی است که پنجه در پنجه یک بیماری سخت انداخته. او را با پرچم پرسپولیس در گوشه تختش دیدیم و از قولش خواندیم که آرزو دارد بازیکنان این تیم را از نزدیک ببیند. به ظهر نکشیده، سروکله پرسپولیسی‌ها پیدا می‌شود. محسن مسلمان و فرشاد احمدزاده اولین عکس‌ها را در کنار حنانه به ثبت می‌رسانند. همین دو نفر همراه با طارمی و علی علیپور، هفته اول لیگ به خاطر همدردی با یک پسربچه سرطانی به نام «یاسین» موهای سرشان را تراشیده بودند. زور آنها البته به سرطان نرسید و یاسین نازنین همین چند روز پیش به سمت مادرش پر کشید، اما دم این بچه‌ها گرم؛ آنها لبخند را روی صورت یخ‌زده‌ای نقاشی کردند که در آخرین روزهای عمرش، هیچ ثروت و قدرتی در دنیا نمی‌توانست لحظه‌ای از درد و غم جدایش کند.

سه- یکی از عادات یومیه جامعه ایرانی، ستایش مستمر از نسل‌های پیشین و تخطئه و ملامت نسل‌های امروز و فرداست. ذهن گذشته‌گرای خیلی از ما، کاری به جز تطهیر قدیمی‌ها و تخریب و تحقیر آدم‌های معاصر ندارد. همیشه فکر می‌کنیم همه چیز قدیمی‌ها خوب بوده و مدام تلاش می‌کنیم وقار و نجابت و عظمت آنها را بر سر امروزی‌ها بکوبیم. غافل از اینکه هیچکس صددرصد فرشته یا شیطان نیست. هر نسلی، هر زمانه‌ای و هر آدمی رگه‌های تاریک و روشن خودش را دارد و همه‌جا خوب و بد پیدا می‌شود. در این سال‌ها هر وقت از فوتبالیست‌های قدیمی حرف زده‌ایم، آب از لب و لوچه‌مان سرازیر شده، اما گاهی بد نیست به یاد بیاوریم برخی از همان‌ها از صبح تا شب به هم بی‌احترامی می‌کنند و برای حضور در بازی «خیریه» هم پول می‌خواهند، اما بعضی از همین بچه سوسول‌ها، همین ستاره‌های نسل قر و فر و لایک و اینستاگرام، آرزوی بچه‌های بیمار شهر را دو ساعته برآورده می‌کنند. هیچ‌چیز مطلق نیست، همانطور که هیچکدام از ما، قاضی نیستیم. کاش این مرض مرگبار داوری کردن را کنار بگذاریم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.